غیر منتظره

فیلم «غیر منتظره» فقط یک چیزش غیر منتظره بود آنهم اینکه این همه آدم آمده بودند به تماشایش! سالن اصلی عصر جدید تقریبا پر بود! حالا حساب من و همسر گرامی که عهد بسته‌ایم هر آشغالی روی پرده بود برویم و ببینیم، فرق می‌کند…

داستانش این بود که جوانی در آستانه‌ی 27 سالگی (اسمش را یادم رفته؛ بازی اولش بود) است و زنی دارد (هانیه توسلی) که یک بچه سقط کرده و والدین خودش و زنش هم مخالف ازدواجشان بوده‌اند و حالا که به همه پشت پا زده‌اند، زندگی آرامی دارند و خودش مربی بدن‌سازی است و زنش یکجور شغل هنری دارد…

آنوقت آقای سالک (شهاب حسینی) از راه می‌رسد و با ژستی خیلی خارجی به آقای مربی پیشنهاد می‌کند که بیا بشو مانکن شوی لباس ایرانی که قرار است من در برج‌العرب برگزار کنم و مربی جوان ما هم از راه به در شد و پشت پا به زن و زندگی‌اش زد و رفت توی خط مانکن‌بازی تا اینکه صورتش در اثر حساسیت به مواد آرایشی جوش‌های ناجوری زد و با کمی ماجراهای اضافه برگشت سر خانه و زندگی‌اش.

من که اصولا تحمل زیادی در تا آخر دیدن فیلم‌های مزخرف دارم و حتی فیلم «سرگیجه»ی محمد زرین‌دست را هم تا آخرش نگاه کردم (کلی هم خندیدم و خوشم آمد!) وسط فیلم اعصابم خراب شده بود و هی به همسر گرامی ندا می‌دادم که برویم…

یک جای فیلم هانیه توسلی رفته بود پیش فالگیر و فال کامپیوتری می‌گرفت؛ فال گرفتنش هم اینطور بود که یک لپ‌تاپ گذاشته بود روی میز کنار فنجان قهوه و بقیه‌ی ادوات و آلات و وصل شده بود به Yahoo! Horoscope و تاریخ تولد آقا و خانم را وارد کرد و گفت که شما به هم نمی‌رسید (اصولا با فالگیری که توی خانه‌اش WiFi داشته باشد حال می‌کنم!)

یک آقایی هم بود که اولین و آخرین بارش بود که جلوی دوربین می‌رفت و نقش رئیس شهاب حسینی را بازی می‌کرد و یک بنز اسپورت هم داشت. فکر کنم قضیه‌ی این بابا اینجوری بوده که مثلا تهیه کننده دنبال یک بنز می‌گشته و جناب رئیس گفته به شرطی بنزم را جلوی دوربین می‌آورم که به خودم هم یک نقش بدهید!


۳ Comments

  1. فرامرز 02 فوریه 2008
  2. فرامرز 02 فوریه 2008
  3. grayidea 02 فوریه 2008

Leave a Reply