از خبرهای خوش این روزها…

دیشب با گوش‌های خودمان شنیدیم که رای برادر بزرگ‌مان (و همسرش) برگشته و دیگر نه تنها از احمدی‌نژاد طرفداری نمی‌کند بلکه از طعن و لعن و تحقیر و تخفیف جناب الفنون هم ابایی ندارد!

برادر جان یک شرکت ساختمانی کوچک دارد و کارش از هر طرف که فکرش را کنید به شهرداری تهران گیر است و زمان شورای شهر اول و ترور حجاریان و رابین‌هود بازی اصغر زاده و تراکم‌بازی ملک‌مدنی، خیلی روزگارش سخت شد و بعد که شورای شهر دوم سر کار آمد و کار شهرداری از آن رکود و آشفتگی خارج شد و پولی پخش شد و احمدی‌نژاد شخصا نامه‌ای برای حل مشکل شرکت برادر به یکی از زیردستانش نوشت، به این نتیجه رسید که احمدی‌نژاد برای آینده‌ی مملکت خوب است.

برادر جان در همان دور اول انتخابات ریاست جمهوری به احمدی‌نژاد رای داد و جزء آن سه میلیون طرفدار الفنون به حساب می‌آمد نه آن هفده میلیون مخالف هاشمی و تا مدتها سر رایش بود و تمام مهمانی‌های خانوادگی اوایل دوره‌ی ریاست جمهوری نهم، صحنه‌ی خشونت‌های لفظی ما دو برادر بر سر دولت نهم و رئیس کابینه‌اش بود…

به نظرم برگشتن رای برادرم، نمادی از برگشتن رای تمام کسانی است که هرچند انگیزه‌های اصولگرایانه نداشتند اما نوع شخصیت رادیکال و «یک کلام» و در عین حال انرژیک و پرتحرک احمدی‌نژاد را برای اداره‌ی مملکت مناسب می‌دانستند…

نمی‌دانم در انتخابات 88 چه اتفاقی می‌افتد و آیا فاجعه تکرار می‌شود یا نه ولی به نظرم وقایع این سه سال درسی بود برای یک طیف خاص از جامعه که بیخود و بی‌جهت به هر کسی که حرف‌های بزرگ می‌زند اعتماد نکنند و در انتخاب‌شان کمی سخت‌گیرتر باشند.

۵ Comments

  1. بهنام 27 آوریل 2008
  2. پرنسس 27 آوریل 2008
  3. mehrankarzari 27 آوریل 2008
  4. سجاد 26 آوریل 2008
  5. حمید 26 آوریل 2008

Leave a Reply