شیراز بودیم…

چند روزی شیراز بودیم.

جمع کثیری از اقوام دور و نزدیک همسر گرامی از جمله پدر و مادرش، عازم عمره بودند و ما هم رفته بودیم به بدرقه. غیر از بدرقه و حواشی‌اش کلی اتفاقات ریز و درشت دیگر هم افتاد که سوژه‌ی وبلاگمان را برای مدتی جور کرد!

۳ Comments

  1. سورملینا 08 ژوئن 2008
  2. ابراهيم 31 می 2008

Leave a Reply