کلیسای حضرت مریم (ننه مریم) در ارومیه

*ویرایش شده

تازگی‌ها رسم شده که در نوشته‌های فارسی به «بین‌النهرین» می‌گویند «میانرودان».

این بین‌النهرین یا میانرودان، یا به تعبیر متون ساسانی «آسورستان»، سرزمینی است که بخش عمده‌ی آن بین دو رود دجله و فرات در عراق امروزی قرار گرفته است و در دنیای کهن، زادگاه بسیاری تمدن‌های باستانی و خاستگاه بسیاری رویدادهای تمدنی بوده است.

دجله و فرات

(عکس از ویکیپدیا)

از میان همه‌ی تمدن‌های کوچک و بزرگی که در بین‌النهرین ظهور کرده‌اند، بابِل (به کسر ب) و آشور از دیگران بزرگتر و تاریخ‌سازتر بوده‌اند. بابل پیش از آشور ظهور کرده و زادگاه آن جنوب بین‌النهرین بوده است، یعنی بین بغداد کنونی تا خلیج فارس. و آشور هم در شمال بین‌النهرین زاده شده است یعنی عمدتا در کردستان عراق امروزی. آشور در روزهای اوج خودش، تقریبا تمام خاورمیانه بجز بخش‌های شرقی و مرکزی ایران امروزی را تحت سلطه داشته است.

امپراطوری آشور

(باز هم عکس از ویکیپدیا)

آشوری‌ها، یعنی بازماندگان همان قوم آشور که صاحب تمدن آشور بوده‌اند، زمانی به مسیحیت گرویده‌اند و الان جمعیت حدودا یک و نیم میلیون نفری این قوم، تقریبا همه مسیحی هستند. امروزه بیشتر آشوری‌ها (بیش از یک میلیون نفر) در کردستان عراق ساکنند و بقیه در کشورهای همجوار مثل ایران و سوریه. آشوری‌های ایران بین 40 تا 80 هزار نفرند و یک نماینده در مجلس دارند و بیشترشان در آذربایجان غربی و ارومیه ساکنند (توضیحات بیشتر در ویکیپدیا).

در خیابان خیام ارومیه، که جزو بازار این شهر به حساب می‌آید، دو کلیسای آشوری دیدیم، یکی کلیسای پروتستان و دیگری یک کلیسای قدیمی به نام «کلیسای حضرت مریم» یا «کلیسای ننه مریم»

کلیسای پروتستان سالنی داشت مثل سالن همه‌ی کلیساهایی که دیده‌ایم (گیرم کمی محقرتر)، با محرابی و ارگی و ردیف ردیف صندلی‌های چوبی که جلوی هر کدام چند کتاب دینی به زبان و خط آشوری قرار گرفته بود و کنار محراب هم اعلان زده بودند که مثلا این یکشنبه فلان صفحه از فلان کتاب را قرار است بخوانیم.

کلیسای پروتستان ارومیه

مدیر این کلیسا مرد میانسال خوش‌برخورد و گشاده‌رویی بود که ما را نشاند و کمی در مورد مسیحیت و قوم آشور و مراسم کلیسا توضیح داد و هر چه پرسیدیم جواب داد. لهجه و تکیه کلام‌هایش هم خیلی بامزه بود. فکر کنید کسی در معرض سه زبان آشوری و فارسی و ترکی باشد که اولی «سامی» است، دومی «هند و اروپایی» و سومی «آلتایی»! خلاصه که بین خودمان تا آخر سفر برای تکیه کلام‌هایش دست گرفته بودیم!

اما کلیسای حضرت مریم هیچ شباهتی به کلیسا‌های (و اصولا دیگر ساختمان‌های) امروزی نداشت.

کلیسای ننه مریم (شرق آشور)

ساختمانی از سنگ و ملات را تصور کنید که چندین اتاق تنگ و تاریک دارد که با راهروهایی بسیار تنگ و کوتاه به هم وصل می‌شوند.

کلیسای Øضرت مریم (راهروهای تنگ)

وسط این راهروها و اتاق‌های کوچک یک هال نسبتا بزرگ با سقفی مرتفع قرار دارد که هیچ منفذی هم به بیرون ندارد. نه نورگیر و نه (تا آنجا که من دیدم) هواکش. یک طرف این هال، پنجره‌ی کم ارتفاعی بود که برای رسیدن به پشت آن باید از دالان پیچ‌ وا پیچی می‌گذشتی و در مراسم مذهبی، کشیش به پشت این پنجره می‌رفت.

کلیسای شرق آشور (مØراب)

راه ورودی را با یک تابلو فرش (ماشینی؟) حضرت مریم مسدود کرده بودند و جلوی ورودی جوانی آشوری ایستاده بود و با حرارت در مورد تاریخچه‌ی کلیسا و معماری آن و هر چه دیگر که بازدید کنندگان می‌پرسیدند توضیح می‌داد.

کلیسای ننه مریم (ورودی مØراب)

همین آقای آشوری می‌گفت که ساختمان کلیسا قبلا آتشکده بوده و قدمت آن به زمان ساسانیان می‌رسد و چند بار ویران شده که آخرین بار آن سال 1915 میلادی و به دست عثمانی‌ها بوده است. روی دیوار بیرونی کلیسا، کتیبه‌ای به خط آشوری بود که زمان آخرین بازسازی کلیسا را 1944 ذکر می‌کرد.

کلیسای ننه مریم (کتیبه به خط آشوری)

۱۸ Comments

  1. دانیال 11 آگوست 2017
  2. ناشناس 03 ژانویه 2013
  3. adorina shamouili 31 مارس 2012
  4. bori 16 دسامبر 2011
  5. بابي 17 مارس 2011
  6. آزاده 12 سپتامبر 2010
  7. هستی 07 سپتامبر 2010
    • Ali 13 سپتامبر 2016
  8. ديو 08 آوریل 2010
    • علی گنجه ای 08 آوریل 2010
  9. mahsa 02 آوریل 2010
  10. یاشار 28 فوریه 2010
  11. siavash 26 دسامبر 2009
  12. ناشناس 05 مارس 2009
  13. ناشناس 05 مارس 2009
  14. ناشناس 04 آگوست 2008
  15. سورملینا 25 ژوئن 2008
  16. dina 21 ژوئن 2008

Leave a Reply