تاملی در یک مصاحبه مجید مجیدی
فیلم آواز گنجشکها را اگر ندیدهاید حتما ببینید. فیلم لطیف و چشمنوازی است.
در شمارهی اخیر «شهروند امروز» (یکشنبه 21 مهر) امیر قادری مصاحبهی مفصلی با مجید مجیدی انجام داده که آن هم خیلی خواندنی است. کلا مجیدی خیلی برای فیلمهایش مایه میگذارد و توی مصاحبه هم شرح داده که چطور برای گرفتن آفتابی که در همهی فیلم چشم را مینوازد، فیلمبرداری سه ماه تمام طول کشیده است یا صحنههای گیرای موتورسواری در شهر را با چه زحمتهایی گرفتهاند یا …
اما یک تکه از مصاحبه برایم خیلی خیلی قابل تامل بود که خلاصهاش اینجوری است:
مجیدی گله میکند که شهر دیگر شهر یازده سال پیش نیست و «تزویر و ریا همه جا را برداشته». بعد خاطراتی تعریف میکند از یازده سال پیش که فیلم بچههای آسمان را میساخته و کارگردان مشهوری هم نبوده و یادش میآید که برخورد همهی مردم با آنها خوب بوده و در پامنار خانمی نان داغ تازه به گروهشان تعارف کرده و در شمال شهر خانم دیگری یک سینی شربت خنک.
بعد مفصل گله میکند که اینبار با اینکه کارگردان شهیری هم بوده و کلی به دنبال عکس و امضایش بودهاند، خیلی برایش مشکل پیش آمده و مغازهداران پاساژی در شهر ری برای فیلمبرداری از پاساژ 2 میلیون تومان پول خواستهاند و توی پامنار شلنگ آب روی گروهشان گرفتهاند و وقتی نیاز به سکوت داشتهاند مردم از داخل خانههایشان سوت میزدهاند و توی شمال شهر هم وقتی داشتهاند کنار خیابان استراحت میکردهاند، یکی آمده داد و بیداد کرده که مگر اینجا رستوران است و پا شوید بروید و …
خوب بالاخره ما هم در این شهر زندگی میکنیم و در این یازده سال به نظر نمیآید مردم اینقدر از زمین تا آسمان فرق کرده باشند. میگویم بد نیست آقای مجیدی از خودشان بپرسند نکند که این تغییر رفتار مردم کمی هم واکنش به تغییر کاراکتر ایشان باشد؟ خوب آقای مجیدی در یک سال اخیر خیلی حرفها زده اند که حداقل نظر من یکی را از خودشان برگرداندهاند.