فاتحه از جانب سید اولاد پیغمبر بر مزار ویکتور هوگو!
باستانی پاریزی مینویسد:
«به خاطر دارم كه آن روزها كه در سيته يونيورسيتر در آن شهرك دانشگاهى، (كوى دانشگاه پاريس) منزل داشتم. (1349ش/1970م.) يك روز متوجه شدم كه نامه اى از پاريز از همين هدايت زاده [معلم سوم و چهارم ابتدایی دبستان پاریز] برايم رسيده. او در آن نوشته بود: نور چشم من، حالا كه در پاريس هستى، خواهش دارم يك روز بروى سر قبر ويكتور هوگو، و از جانب من سيد اولاد پيغمبر، يك فاتحه بر مزار اين آدم بخوانى.
تكليف مهمى بود و خودم هم شرمنده بودم كه چرا درين مدت من به سراغ قبر مردى كه اينهمه در روحيه من مؤثر بوده است نرفته بودم. بالاخره پانتئون را پيدا كردم و رفتم و از پشت نرده ها، فاتحه معلم خود را خواندم. و در همان وقت با خود حساب كردم كه نه نيروى ناپلئون، و نه قدرت دو گل، و نه ميراژهاى دوهزار، هيچكدام آن توانائى را نداشته اند ـ كه مثل اين مشت استخوان ويكتور هوگو، از طريق بينوايان، فرهنگ فرانسه را به زواياى روستاهاى ممالك دنيا، از جمله ايران، خصوصاً كرمان و بالاخص پاريز برسانند.»
داشتم دنبال باستانی پاریزی میگشتم که متوجه شدم در ویکیپدیای فارسی مدخلی به اسم او نیست. فعلا یک مدخل موقت ایجاد کردهام تا سر فرصت تکمیلش کنم.