عجب مملکتیه ها؟!
حتما آن جوک را شنیدهاید که: «یکی میگفت: عجب مملکت خرتوخریه! من تا حالا سه بار رفتم سربازی هیچکی نفهمیده!»
دیروز یکی به پست ما خورد دقیقا همینجوری! بندهی خدا سال 80 اعزام شده بود به سربازی و افتاده بود توی پادگان ما و سه-چهار ماهی هم خدمت کرده بود و بعد هم فراری شده بود.
روال کار در مورد سربازهایی که فرار میکنند، یا به قول سیستم اداری نیروهای مسلح وضعیتشان «ترک خدمت» است، اینجوری است که پروندهشان لابلای ترک خدمتیهای دیگر بایگانی میشود تا وقتی که خودشان سرشان به سنگ بخورد و برگردند به پادگان. وقتی که برگشتند، پروندهشان رجوع داده میشود به دادسرای نظامی و آنجا رایی صادر میشود (که معمولا یا عفو است یا مجازات خیلی سبک) و دوباره خدمتشان را ادامه میدهند تا ترخیص ترک بعدی. به هر حال سربازی که حتی یک روز در یک پادگان خدمت کرد، بعد از فرار دوباره حتما باید برگردد به همان پادگان.
حالا این بندهی خدا به جای اینکه برگردد به پادگان ما، رفته نظام وظیفه و گفته من سرباز جدیدم! آنها هم طبق روال اعزام سربازان جدید با او برخورد کردهاند و در تقسیم، اعزام شده به نیروی دریایی ارتش و یک سالی هم آنجا خدمت کرده است! حالا که شش ماه بیشتر از خدمتش نمانده، آمده سراغ ما که گواهیای بگیرد برای آن سه-چهار ماه خدمت سال 80 بلکه زودتر از نیروی دریایی ترخیص شود!
خیلی صحنهی جالبی بود! پروندهاش به همراه معرفینامهی نیروی دریایی دست به دست میچرخید و همه با تعجب و حیرت از خودشان میپرسیدند چطور چنین چیزی ممکن است؟!