یک نفر برای علیرضا بهمنی نامه ای فرستاده بود که اینشتین در اواخر عمر در مکاتبه با آیت الله بروجردی مسلمان و شیعه ۱۲ امامی شده و این موضوع را در رساله ای به آلمانی نوشته و حالا رساله از یک عتیقه فروش یهودی خریداری شده و دارد ترجمه می شود و از این حرفها… یک سری پلیس بازی هم چاشنی اش کرده بودند که همه ی افراد درگیر در این ماجرا در یک سال مردند و …
از آنجایی که من و علیرضا مرض تحقیق داریم رفتیم سراغ اثبات صحت و سقم (بگوییم سقم و سقم) این قضیه…
اول ادعا کرده بود که برای پرداخت پول آن عتیقه فروش شرکتهای بنز و فورد و کنکورد و یک جای دیگر هر کدام یک میلیون دلار پرداخته اند. کلی توی گوگل دنبال ترکیبهای اسم این شرکتها و انیشتین گشتیم و چیزی پیدا نشد.
بعد گشتیم دنبال borojerdi و انیشتین که هرچه پیدا شد مربوط به یکی از دانشجویان کالج پزشکی آلبرت انیشتین بود به اسم نمیدانم چی چی بروجردی!
خلاصه بعد از کلی جست جو فهمیدیم چنین خبری بجز در یک سری وبلاگ تخمی فارسی هیچ جای دیگری نیامده و حتی خبرگزاری های ایران هم تن به خفت پخش چنین پرت و پلایی نداده اند.
سلام. دوستان خیلی باعث خجالت هست که این خزعبلات رو که زاییده ذهنهای بیمار یا مذهبیون افراطی هست باور کنید
https://fa.m.wikipedia.org/wiki/دیدگاههای_مذهبی_آلبرت_اینشتین
دوستان عزیز توجه داشته باشند که موضوع در ابتدا به شکل دیگه ای مطرح شد :
به این صورت که ظاهرا آلبرت اینشتین توماس ادیسون شاهزاده علیرضا پهلوی و جان اف کندی به همراه فرد ناشناس دیگری ( راوی مطلب ) تحت زعامت آیت الله بروجردی قصد اعتلا مذهب شیعه را داشتند که با توطئه صهیونیست جهانی جهانی و محافل ماسونی شناسایی شده و هر کدام به شکل مرموزی به قتل میرسند
ظاهرا قضیه به حدی خنده دار بود که بعد از مدتی از سایتهای همسو حذف گردید
به گزارش «شیعه نیوز»، در پی انتشار مطالبی در برخی سایتهای خبری در خصوص ارسال نامهای از طرف انیشتین به آیتالله بروجردی ـ قدس سره ـ پایگاه اطلاع رسانی بیت معظم له در گفتگویی با نوه معظم ایشان در این خصوص گفتگویی را انجام داده است که به شرح زیر است :
همان گونه که مطلع هستید، اخیراً برخی از خبرگزاریها و پایگاههای اطلاعرسانی، نامهای از آقای انیشتین به حضرت آیتالله العظمی بروجردی ـ قدس سره ـ منتشر کرده و مطالبی در زمینه ارتباط آن دو با یکدیگر بیان نمودهاند. از حضرتعالی درخواست داریم که اگر دراینباره اطلاعی دارید، بیان بفرمایید تا پرسشهای متعددی که در ذهن بسیاری از پژوهشگران پدید آمده و با این پایگاه اطلاعرسانی در میان گذاشتهاند، پاسخ داده شود.
پرسش: لطفاً چگونگی ارتباط حضرت آیتالله العظمی بروجردی (قدس سره) با آقای انیشتین را بیان فرمایید.
پاسخ: جناب آقای انیشتین و آیتالله العظمی بروجردی با یکدیگر به طور مستقیم ارتباط نداشتهاند؛ نه آقای انیشتین به ایران آمده و نه آیتالله العظمی بروجردی به آمریکا رفته بودند؛ اما یک رابط قوی بین آن دو وجود داشت و آن، آقای پرفسور حسابی بود. ایشان از یک سو شاگرد انیشتین بود و با ایشان ارتباط داشت و از سوی دیگر، از ارادتمندان و علاقهمندان به آیتالله العظمی بروجردی بود و بسیار خدمت ایشان میآمد. اینجانب هم، چه در تهران و چه در قم، با دکتر حسابی در ارتباط بودم و خدمت ایشان میرسیدم.
انیشتین، آغازگر مسیر گذر از ماده به ماورا
پرسش: حضرت آیتالله علوی، آیا قرائن و شواهدی دال بر این ارتباط وجود دارد؟
پاسخ: در همان ایام ـ حدود ۴۲ سال قبل ـ پیش از آنکه بحث ارتباط آیتالله العظمی بروجردی و انیشتین مطرح شود، آقای دکتر حسابی جریانی را در این رابطه برای بنده بیان کردند. ایشان گفتند: «پس از آنکه نظریه نسبیت انیشتین در محافل علمی مطرح شده بود، روزی خدمت آیتالله العظمی بروجردی رسیدم. ایشان از من درباره این نظریه توضیح خواستند و بنده هم این نظریه را به طور مبسوط شرح دادم. آیتالله العظمی بروجردی سؤالات دقیقی میپرسیدند و من هم جواب میدادم. وقتی مطلب تمام شد، به من فرمودند: سلام مرا به آقای انیشتین برسان و بگو شما موفق شدید از فیزیک روزنهای به متافیزیک باز کنید». آقای پرفسور حسابی دقیقاً همین تعبیر را از آیتالله العظمی بروجردی مطرح کردند. این داستان دلالت میکند که بین انیشتین و آیتالله العظمی بروجردی، از طریق دکتر حسابی، ارتباطی ـ هرچند در حد پیغام ـ بوده است؛ اما درباره مسلمان و شیعه شدن آقای انیشتین ـ که بعدها مطرح شد ـ اطلاع دقیق و قابل اثباتی نداریم.
انیشتن اگر بیشتر عمر میکرد، شاید بسیاری از مسائل را باز میکرد. امیدواریم دوباره مغز متفکری همچون او شکل بگیرد و کارهای او را دنبال کند و به قول آیتالله العظمی بروجردی، از عالم فیزیک به ماورای ماده راه یابد. اگر ماده ورایی داشته باشد، علمِ به ماده نیز باید به ماورای ماده منتهی شود. اساساً شناخت کامل، به آن سوی ماده پر میکشد. توجه به ماورای ماده، مسئلهای است که نمیتوان با یک احتمال کوچک، آن را از انیشتین نفی کرد. چنین رایحهای در بسیاری از دانشمندان بزرگ استشمام میشود؛ اما اینکه انیشتین در این زمینه به چه مرتبهای رسیده است، باید بررسی و اثبات شود.
اثباتناپذیر و انکارناپذیر بودن ارتباط
پرسش: حضرت استاد، لطفاً بهمنظور روشنتر شدن مطلب برای مخاطبان، توضیحات بیشتری ارائه فرمایید.
پاسخ: مسئله ارتباط بین انیشتین و آیتالله العظمی بروجردی، همچون معمایی است. از یک سو نمیتوان به طور کلی آن را نفی کرد؛ چون میدانیم که دستکم در حد پیغامرسانی از طریق پروفسور حسابی، بین آن دو ارتباط بوده است. همچنین مطالبی که اکنون از قول انیشتن و آیتالله العظمی بروجردی نقل میشود، مطالب بلندی است و کار هر کسی نیست. کسی که به فلسفه و کلام اسلامی آشنایی داشته باشد، متوجه این نکته میشود.
از سوی دیگر، دلایل کافی و اثباتکننده در اینباره موجود نیست و نمیتوان صرفاً به قراین موجود بسنده کرد. انیشتن شخصیت بزرگی است و جدا از مسلمان یا یهودی بودن، متعلق به بشریت است. آیتالله العظمی بروجردی نیز شخصیت بسیار بزرگی است. ازاینرو، وقتی چنین مطالبی درباره این شخصیتها مطرح میشود، باید با ادله قوی سخن گفت. ما به دنبال این ادله هستیم؛ اما آنچه تا کنون ارائه شده، قرائن ناقصی هستند که نتیجه قاطعی را اثبات نمیکنند.
۱٫ اثباتناپذیری
الف) نیافتن نامههای ادعاشده: ما در مجموعه آثار آیتالله العظمی بروجردی هیچ نامهای به آقای انیشتین، یا پاسخی به نامه ایشان نیافتهایم. البته این به مفهوم انکار اصل مسئله نیست؛ زیرا بیشتر نامههای ایشان هماکنون موجود نیست؛ مانند نامههایی که بین ایشان و شیخ محمود شلتوت، رئیس دانشگاه الازهر مصر تبادل شده است که هیچ کدام اکنون در اختیار ما نیست. درباره انیشتین نیز هیچ نامهای پیدا نشده است؛ با این حال، نه میتوان اصل نامهنگاری بین آن دو را رد کرد و نه میتوان آن را اثبات کرد.
ب) عدم شناخت دقیق درباره افراد و نهادهای مدعی: به دلیل وجود شخصیتی همچون پرفسور حسابی در این جریان، ما این مسئله را نفی نمیکنیم؛ اما چون درباره افراد و مجموعههایی که این مسئله را مطرح کردهاند، شناخت دقیقی نداریم و به افراد اصلی مطرح در این موضوع دست نیافتهایم، آن را اثبات هم نمیکنیم. برای مثال، گفته شده است که آقای دکتر مهدوی نامهای با دستخط انیشتین به آیتالله العظمی بروجردی یافته است. ما بسیار تلاش کردیم که ایشان یا بستگانش را پیدا کنیم که تا کنون موفق نشدهایم. ممکن است که چنین نوشتهای منسوب به انیشتین، وجود داشته باشد و ممکن است نباشد.
ج) در اختیار نبودن شاهدان ماجرا: بیشتر افرادی که با آیتالله العظمی بروجردی به طور نزدیک ارتباط داشتند، مانند آیتالله سلطانی و آیتالله حاج شیخعلی صافی، از دنیا رفتهاند و تنها آیتالله العظمی حاج شیخ لطفالله صافی باقی ماندهاند که ایشان هم چیز زیادی در خاطر ندارند؛ چنانکه اظهار میکردند حتی آمدن دکتر حسابی نزد آیتالله العظمی بروجردی را هم به یاد نمیآورند. البته گفتنی است که آیتالله العظمی بروجردی دیدارهای خود را رسانهای نمیکردند و همه از ملاقاتهای ایشان با شخصیتها و سیاستمداران باخبر نمیشدند. حتی برخی از اطرافیان از ایشان میخواستند که نتیجه دیدارهای خود را اعلام کنند تا مردم از خدماتشان آگاه شوند؛ اما ایشان ضرورتی برای این کار نمیدیدند. بنابراین درباره مکاتبات ایشان با انیشتین نیز طبیعی است که بسیاری از نزدیکان ایشان اطلاعی نداشته باشند. بنده خدمت آیتالله العظمی صافی و دیگر بزرگان رفتم و دراینباره صحبت کردم. اطلاعات ایشان هم بیش از این نیست. به هر حال، تمام افرادی که میتوانستند در این زمینه گرهگشا باشند، بهویژه دکتر حسابی، از دنیا رفتهاند و در دسترس نیستند.
۲٫ انکارناپذیری
الف) شخصیت جامع انیشتین: بنده در حالات انیشتین مطالعه کردهام. ایشان شخصیت جامعی بوده است و تفکرش تنها به فیزیک محدود نبود؛ بلکه در زمینه موضوعات دیگر، از جمله فلسفه و کلام اسلامی نیز مطالعاتی داشته است. ازاینرو، کلمات و پرسش و پاسخهایی که در این جریان از قول انیشتین مطرح شده است، امر بعیدی به نظر نمیرسد؛ چنانکه آیتالله العظمی صافی نیز میفرمودند: مطالبی که مطرح شده است، خیلی بلند است و نمیشود از غیر آقای العظمی بروجردی و انیشتین صادر شده باشد. در نوشتههایی که به انیشتین نسبت داده شده است، ایشان فردی به نظر میآید که هم به فلسفه مسلط است، هم کلام اسلامی را خوب میفهمد و هم با سخنان اخباریها و مکتب آنها و علامه مجلسی و دیگران آشناست. ازاینرو، بهراحتی نمیتوان ادعا کرد که کسی این گفتوگو و پرسش و پاسخ را ساخته و پرداخته باشد.
ب) ارتباط گسترده آیتالله العظمی بروجردی با شخصیتهای علمی معاصر: آیتالله العظمی بروجردی با طیف گستردهای از اساتید و حتی برخی از سیاستمداران بازنشسته مرتبط بودند؛ مانند تقیزاده که به آیتالله العظمی بروجردی ابراز علاقه میکرد و دیدارهایی نیز با ایشان داشت. بدیعالزمان فروزانفر نیز با ایشان در ارتباط بود. من از خود ایشان شنیدم که گفتند: روزی خدمت آیتالله العظمی بروجردی رسیدیم و عرض کردیم: «ما به این نتیجه رسیدهایم که شیعه از زمان امام صادق ـعلیهالسلامـ آغاز شده است». ایشان که تا پیش از این جمله آرام نشسته بودند، ناگهان برافروخته شدند و طرز نشستن خود را عوض کردند و فرمودند: «من از شما تعجب میکنم. شما چرا این حرف را میزنید؟» آنگاه ایشان شروع کردند برای اثبات اینکه شیعه از زمان رسول خدا ـصلیاللهعلیهوآلهـ شروع شده است. حدود دو ساعت توضیح دادند؛ روایت خواندند و شاهد آوردند. پس از آنکه سخنانشان تمام شد، عرض کردم: «مطالب ارزندهای بود؛ کاش این مطالب را مینوشتید». ایشان فرمودند: «در مقدمات جامع احادیث شیعه این مطالب را نوشتهام». بنابراین، آیتالله بروجردی در زمینه ارتباط با اندیشمندان معاصر خود و مکاتبه و مباحثه با ایشان اهتمام داشتند و بعید نیست که با انیشتین نیز مرتبط بوده باشند.
ج) شخصیت جامع آیتالله العظمی بروجردی: آیتالله بروجردی از یک شخصیت جامع علمی برخوردار بودند. ایشان شاگرد جهانگیرخان قشقایی و آخوند ملامحمد کاشی بود و تمام مراتب فلسفه و عرفان را گذرانده بودند. ایشان افزون بر تسلط بر فقه و اصول، یک فیلسوف نیز به شمار میرفتند. در زمینه حدیث نیز کار کرده و بر تفسیر آیات بسیار مسلط بودند. ایشان بر اساس همین غنای علمی خود، با بسیاری از شخصیتهای علمی مکاتبه و گفتوگوهایی داشتهاند و پاسخهای مبسوطی به بسیاری از پرسشها ارائه میکردند. ازاینرو هیچ بُعدی ندارد که با انیشتین نیز مکاتباتی داشته باشند. این مسئله قابل تکذیب نیست و ثبوتاً ممکن است؛ هرچند اثباتاً نمیتوان دلیلی بر آن ارائه کرد.
نکاتی درباره ارتباط آیتالله العظمی بروجردی و انیشتین
پرسش: حضرت استاد در پایان، اگر نکاتی در این زمینه دارید، لطفاً بیان فرمایید.
پاسخ: ۱٫ اگر نامه آیتالله العظمی بروجردی به انیشتین و یا نامه انیشتین به ایشان پیدا شود، این مشکل نیز حل خواهد شد. این امر قابل پیگیری است. هیچ بعدی ندارد که بین این دو شخصیت، رفاقتی بوده و نامهنگاریهای صورت گرفته باشد. آیتالله العظمی بروجردی شخصیت بسیار پرحوصلهای داشتند و کسی بودند که با وجود گرفتاریها و مشکلات بسیار، ساعتهای زیادی برای پاسخ به نامهای وقت میگذاشتند. ایشان انیشتین را میشناختند و اهمیت کار را تشخیص میدادند. ازاینرو ممکن است که ایشان با انیشتین وارد مباحث جزئی شوند و به بحث بپردازند. درخواست ما این است که در مقام اثبات این امر، بیشتر کار شود؛ یعنی دستخط انیشتین دیده شود.
۲٫ معمولاً نامههای آیتالله العظمی بروجردی، به فارسی یا عربی نوشته میشدند. بنابراین در صورت صحت این نامهنگاریها، به یک مترجم نیاز میبود که احتمالاً خود دکتر حسابی این نقش را بر عهده داشتند؛ چون این نامهها پست نمیشدند و از طریق دکتر حسابی به انیشتین میرسیدند. در نتیجه، نقش دکتر حسابی در حل این معما بسیار زیاد است. ازاینرو باید با بستگان ایشان ارتباط یافت و پیگیری کرد که آیا در کتابخانه شخصی ایشان، آثاری در این زمینه هست یا خیر.
۳٫ با توجه به اینکه یک طرف این داستان، آیتالله العظمی بروجردی است، بنده از کسانی که میتوانند در این زمینه راهگشا باشند، میخواهم که ما را در حل این معما یاری کنند. اگر کسی واقعاً چنین نامهای از انیشتین را یافته است، ما را در جریان قرار دهد. البته نباید این قضیه را سیاسی کرد. اینکه آقای حمیدرضا پهلوی این کتاب را خریده است، یا دیگری، در جای خود قابل تحسین است؛ اما نباید با نگاه سیاسی به آن نگریست. ما باید این کتاب را به دنیا عرضه کنیم. بنده اعلام میکنم که ما حاضریم خودمان به هرجایی که لازم است برویم و افراد و متخصصانی را که در این زمینه آگاهی دارند، از نزدیک ببینیم و با آنها مذاکره کنیم. این مسئله برای ما مهم است که ثابت شود معارف ما، حتی در جامعه علمی وزین و سنگینی در سطح انیشتن مخاطب دارد.
والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته
بس کنید این پرت و پلاها رو.
دکتر حسابی فقط دو تا ملاقات کوتاه با انیشتین داشته که توی مصاحبهش با رادیو با افتخار ازشون یاد میکنه. کلا داستان ارتباط نزدیک حسابی و انیشتین جزو تخیلات ایرج حسابی (پسر کلاش مرحوم دکتر) هست.
برخلاف آنچه تبلیغ می شود؛ ابعاد علمی اسلام به قدری گسترده و عظیم بوده که هنوز هم علوم و پیشرفت های امروز بشر، توانایی اظهار نظر در خصوص بسیاری از روایات و دستاورد های علمی اندیشمندان مسلمان را ندارد. و اساسا هر مقدار که علم بشری پیشرفت نموده، نه تنها ناقض نظرات اسلام نبوده بلکه آنها را هم مورد تایید قرار داده است. بعنوان مثال نظریه بی نهایت بودن ذرات که موجب شهرت پرفسور حسابی(پدر فیزیک ایران) در جهان شده، نظریه ای بود که پرفسور حسابی آن را از فلسفه اسلامی اقتباس کرده بود. ایشان قبل از مطرح کردن این نظریه، ابتدا آن را با علامه محمد تقی جعفری در میان گذاشته و در خصوص آن اطلاعات لازم را بدست آورده و سپس آن را با ساختاری فیزیکی ارائه نمودند. این نظریه بسیار فراتر از علم و پیشرفت های امروزی بشر بوده بطوری که وقتی این نظریه را برای پرفسور انیشتین مطرح نمودند، ایشان گفتند من نمی توانم در مورد آن اظهار نظری کنم ولی اگر این نظریه اثبات شود، تحول عظیمی در فیزیک بوجود خواهد آورد. این در حالی است که این نظریه در قرن ها قبل توسط فلاسفه مسلمان مطرح گردیده بود. برای انیشتین این سوال مطرح شد که این نظریه که بسیار جلوتر از زمان خود مطرح گردیده چگونه در ذهن پرفسور حسابی بوجود آمده است و پرفسور حسابی هم حقیقت را بیان نمودند و این باعث تمایل و نگرش بسیار مثبت انیشتین نسبت به اسلام گردید. بطوری که اقدام به انجام مکاتباتی با آیت الله العظمی بروجردی می نمایند. بعنوان مثال در یکی از این مکاتبات انیشتین سوال می کند آیا اسلام در خصوص نسبیت زمان هم نظری دارد که آیت الله بروجردی در جواب به حدیث معراج پیامبر اشاره نموده و بیان می کنند که نسبیت زمان در اسلام مورد تایید است. هر چند این ارتباط به خاطر خطراتی که برای پرفسور انیشتین ایجاد می نمود، آشکارا انجام نمی شد. هم اکنون هم بسیاری از روایات و متون دانشمندان اسلامی در علوم مختلف وجود دارد که هنوز بررسی قرار نگرفته و اثبات نشده است و متاسفانه تحقیق در خصوص آنها توسط دانشمندان مسلمان امروز مورد بی مهری قرار گرفته و از این گنجینه علمی اسلام غفلت ها شده و این ظرفیت عظیم همچنان محجور و ناشناخته مانده است!! در حالی که شواهدی وجود دارد که دانشمندان غربی بر روی بسیاری از آنها کار کرده و توانسته اند تا به نام خود آنها را ثبت نمایند.
سلام
اولا از کجا معلوم که این کتاب جعلی نباشه کتابی که تو انگلستان نگه داری بشه انگلیس اونم چه جایی!
ثانیا به یهودیا نباید اعتماد کرد چه اینشتین باشه چه شخصی دیگه ممکنه اینشتین یهودی مارانوس باشه با حقه گفته شیعه شدم تازه اگه گفته باشه تا به مردم ضربه بزنه
ثالثا من فکر می کنم که این بازیا رو راه انداختن تا بگن تاییدیه ساخت بمب اتم را از آقای بروجری رحمة الله علیه گرفتن
رابعا یه ضربالمثلی است که می گه گفتن برقصی نگفتن خوش برقصی
گیرم که آقای بروجردی برای بازدارندگی یه اجازه ای هم داد که بعید می دونم چرا آلبرت اینشتین یه بمب جعلی برای آمریکایی ها نساخت اونا از کجا می خواستن بفهم قبلا که بمبی تو دنیا انداخته نشده بود و قرار بود که این بمب هم جنبه بازدارندگی داشته باشه
در ضمن اینشتین اگر راستگو بود نظریه نسبیتو به اسم خودش تمام نمی کرد و در حین بیان نظریه نسبیت باید همین مطالب رو که شیعه شده و … را اعتراف می کرد این دانشمندای یهودی اکثرا دزدند نیوتن هم دزد بود نظریه های سه گانه نیوتون رو قبلا علمای مسلمان داده بودند ولی نیوتون یهودی اونا رو جمع و جور کرد و به نام خودش ثبت کرد.
برخلاف آنچه تبلیغ می شود؛ ابعاد علمی اسلام به قدری گسترده و عظیم بوده که هنوز هم علوم و پیشرفت های امروز بشر، توانایی اظهار نظر در خصوص بسیاری از روایات و دستاورد های علمی اندیشمندان مسلمان را ندارد. و اساسا هر مقدار که علم بشری پیشرفت نموده، نه تنها ناقض نظرات اسلام نبوده بلکه آنها را هم مورد تایید قرار داده است. بعنوان مثال نظریه بی نهایت بودن ذرات که موجب شهرت پرفسور حسابی(پدر فیزیک ایران) در جهان شده، نظریه ای بود که پرفسور حسابی آن را از فلسفه اسلامی اقتباس کرده بود. ایشان قبل از مطرح کردن این نظریه، ابتدا آن را با علامه محمد تقی جعفری در میان گذاشته و در خصوص آن اطلاعات لازم را بدست آورده و سپس آن را با ساختاری فیزیکی ارائه نمودند. این نظریه بسیار فراتر از علم و پیشرفت های امروزی بشر بوده بطوری که وقتی این نظریه را برای پرفسور انیشتین مطرح نمودند، ایشان گفتند من نمی توانم در مورد آن اظهار نظری کنم ولی اگر این نظریه اثبات شود، تحول عظیمی در فیزیک بوجود خواهد آورد. این در حالی است که این نظریه در قرن ها قبل توسط فلاسفه مسلمان مطرح گردیده بود. برای انیشتین این سوال مطرح شد که این نظریه که بسیار جلوتر از زمان خود مطرح گردیده چگونه در ذهن پرفسور حسابی بوجود آمده است و پرفسور حسابی هم حقیقت را بیان نمودند و این باعث تمایل و نگرش بسیار مثبت انیشتین نسبت به اسلام گردید. بطوری که اقدام به انجام مکاتباتی با آیت الله العظمی بروجردی می نمایند. بعنوان مثال در یکی از این مکاتبات انیشتین سوال می کند آیا اسلام در خصوص نسبیت زمان هم نظری دارد که آیت الله بروجردی در جواب به حدیث معراج پیامبر اشاره نموده و بیان می کنند که نسبیت زمان در اسلام مورد تایید است. هر چند این ارتباط به خاطر خطراتی که برای پرفسور انیشتین ایجاد می نمود، آشکارا انجام نمی شد. هم اکنون هم بسیاری از روایات و متون دانشمندان اسلامی در علوم مختلف وجود دارد که هنوز بررسی قرار نگرفته و اثبات نشده است و متاسفانه تحقیق در خصوص آنها توسط دانشمندان مسلمان امروز مورد بی مهری قرار گرفته و از این گنجینه علمی اسلام غفلت ها شده و این ظرفیت عظیم همچنان محجور و ناشناخته مانده است!! در حالی که شواهدی وجود دارد که دانشمندان غربی بر روی بسیاری از آنها کار کرده و توانسته اند تا به نام خود آنها را ثبت نمایند.
با سلام،اکنون قریب به همان مضامین منقول، این حربه را از بیخدایان و در چندین سایت فارسی زبان یا غیره متصور میشویم: صحیح است که از جناب مطهری یا دست کم در اجماع و به نقل از ایشان، کتب انبوهی در باب تصدیق و تایید احکام و اصول و فروع اسلامی و یا مسائلی چون ولایت مندی و مهدویت و مرجعیت و … ، به دست رسیده، اما چندی پیش از مرگ، ایشان در مکاتبات سری و نامه نگاری هایی که با گروهی از بیخدایان و آتئیست ها داشته اند، صراحتا مواضع گذشته شان را نفی و تصریح نمودند که در پی اندیشه هایی نوین و شهودی محدوث و براهینی بدیع، اکنون خود را یک بیخدا و اومانیست برشمرده اند که باحتمال قریب به یقین و بدلایل امنیتی، جزئیات آن بصورت کلان انتشار نیافته است. برای آگاهی از اسرار افشای این خبر ، به سایت های … مراجعه فرمایید.
اینها ریشه در بازی های سیاسی این مقدس نماها و این باصطاح نائبان فیض ، این آیت الله العظمی ها، این حجج الاسلامیان و این مراجع عظام تحمیق دارد که پیوسته در رقابت بر سر قدرت ، چشم به تضعیف قدرت دستگاههای لابی یهود دوخته اند. جدا از کشتاری که ایدئولوژی صهیونیستها در دنیا براه انداخته، بسیاری از ادیان سامی و توحیدی، همواره با این داعیه که خود، بهترین خط مشی طریقت اند، پس از بسیاری اختلافات طبقاتی میان اقشار مردم و نائبین فیوضات که به تبع همین بنیادگرایی و جزمیت سبب گشته اند، در طول تاریخ مسبب بسیاری از خونریزی ها و درگیری ها و کشتارها نیز بوده اند.
اینان و نائبان فیضشان، هنگامی که کار به آخر رسد و دیگر، تدبیری نتوانند اندیشید، پیوسته در دو روی یک سکه اند: برای توقف کشتارهاست که میشکیم و یا کشته میشویم،اینها خود مبطل اند. موضوعاتی از این دست، مصداق جریاناتی هستند که سوا از اینکه راستی یا کذبشان تصدیق یا تکذیب شود، بکارگرفته شده و ورود پیداکردن به هریک، نوعی گرایش را در افراد درونی ساخته و پدیدار می سازد. پس از مدتها بحث و کلنجار و منازعه میان افراد متعدد پیرامون صحت و سقم موضوع مورد بحث، اصولا دیگر لازم نیست صدق یا کذب امر مشتبه گردد یا که خیر، بلکه ناخودآگاه، این مقوله که پایه، اعتبار و ارزش علمی این دستگاه استحمار هم تراز با بزرگان عرصه علم و فناوری بوده و حتی در همان حوزه نیز حائز رتبه مرجعیت است، اثبات گشته و در اذهان خیل کثیری از افراد مورد تثبیت و تایید قرار خواهد گرفت.(لطفا پیام بنده را تصحیح یا حذف نفرمایید-باتشکر)
اون چیزی بنده تو اکثر اظهارات دوستان می بینم شخصیت پرستیه.البته اینکه چرا بعضی ها دنبال رو تفکر خاصی نیستند و دائما از حمایت و پشتیبانی یک شخصیت یا ترور وجهه شخص دیگر می پردازندشایددلیل در پیشینه تاریخی کشور و مردم ما داشته باشه. ما عاشق جناح بندی هستیم.
من بیانیه رو خوندم کاری ندارم انیشتین نوشت یا سپور محله ما.آنچه بدست بیاد مطالب بسیار پر مغز و با استدلال می باشد. البته بعید می دانم بجز انیشتین ها آنرا نگاشته باشند.برای دوستانی که از فیزیک بدور هستند هضم آن مشکل می بینم.دوست داشتم دوستان بجای مباحثه بر سر نگارنده اثر در مورد موضوعات مطرح شده در آن گفنگو می کردند.
ببین نه میگم شیعه شده نه میگم نشده چون واقعیتش برام معلوم نشده ولی یه جی بگم اینکه تحقیقت خیلی تخمی بود و نشون میده اهل تحقیق نیستی
اخه ادم ساده اگه تو کاراگاه میشدی که همه ی قاتلا با محو کردن اثار جرم سرتا یه من شیره میمالیدن دنیاست و دو ابر ایدولوژی که در ستیز با هم اند شیعه و یهود(قبول نداری برو کتاب معروف استراتژیک فوکویاما را بخون) اونوقت یکی از اسطوره های یک طرف بر فرض بره برای اون یکی اونوقت فکر میکنی اونقدر بی دست و پان که بذارن تو با یه سرچ ساده به همه ی این افتضاححححح پی ببری
هههههههههههه خیلی باحالیییی
اینجوری تحقیق کنی فکر نکنم تقلبات شیرهای دولتی که به جای شیر به خوردت میدند را هم بفهمی چه رسد به این حرفها
سلام دوستان عزيز و حقيقت جو
به نظر من بايد منطقي تر بحث كنيم من فكر ميكنم جناب اقاي گنجه اي چنان بي ربط نميگويد از اين جهت كه براي اثبات يك موضوع به اين مهمي بايد ادله كافي موجود باشد اما باتوجه به اين ادله و بحث علمي كه در اين رساله شده بعيد نيست اين رساله واقعا از جناب اقاي انيشتين باشه و البته ما بسياري افراد را داشتيم كه با تحقيق در مورد اسلام مسلمان شدن فردي مثل ادواردو انيلي كه پسر رئيس كارخانه فيات بود و بعد از تحقيق شيعه شد و بعد هم به طرز مشكوكي از پلي به پائين پرت شد نمونه اي بر اين دسته هست
سلام به همه دوستان.
اگه به کامنت های بالا نگاه کنید میبینید همه فقط می خوان مغالطه و دعوا کنن.
بابا واقع بین باشین.
حالا که هرکدوم نظری دارین مدارکتونم بدین.
منم برای صحت این موضوع توی اینترنت سرچ کردم( به فارسی ) و به این وبلاگ رسیدم.
قطعا من دوست دارم قبول کنم که یکی از بزرگترین دانشمندان جهان در اواخر عمرش دین و فرقه ای که من و خیلی از هم وطنام داریم رو انتخاب کرده اما بهتره بدونم واقعا این کارو کرده یا نه.
از نویسنده این سایت ممنونم که خواسته خرافات زدایی کنه اما اقای نویسنده ، دست های پشت پرده زیاده. شما اگه هدفتون یه هدف درسته لازم نیست بخاطرش به بقیه توهین کنید.
با این که با تحقیق کردن کاملا موافقم و بنظرم داشتن همین مرض تحقیق از هر چیزی بهترها بهتون توصیه می کنم یک دهم علمتون اخلاق رو هم در نظر بگیرید.
شایعه های زیادی توی دنیای مجازی منتشر شد که یه مدت خیلی جنجالی شدن و اگه در موردشون سرچ کنیم ، توی سایتهایی که شتیعه رو گذاشتم میتونیم دعوای بین کسانی که نظر دادن رو ببینیم.
و با خوندن دلایل و مدارک و دیدگاها میشه یه نتیجه محکم گرفت.
اما اینجا همه فقط دارن دعوا می کنن بدون این که مدرکی ارائه بدن.
امیدوارم بعدا دلایل محکم تری برای تکذیب یا تایید این ماجرا پیدا کنیم و از اشتباه و یا شک در بیایم.
و اما پاسخی به جناب گنجه ای…دوست عزیز حداقل توی گوگل سرچ کن رساله پایانی انیشتن DieErklarung ببین چندتا سایت غیر فارسی لینکشو میدن بعد بگو فقط در سایت های فارسی بود….گذشته از این کارل جاسپر فیلسوف فرانسوی در کلیپی در سایت یوتوب میگه انیشتن خدا رو قبول داشته اینم لینکش..http://www.youtube.com/watch?v=f9bkjPdtr2o….البته یه نفرو پیدا کن برات ترجمه کنه چون آلمانیه ..طبق این کلیپ معلوم میشه خدارو قبول داشته…ولی در مورد مسلمان شدنش باید به همون رساله رجوع کنی و از سایت های معتبر نتیجه بگیری هرچند که در خیلی از سایت ها غیر فارسی ذکر شده….مدرک در این زمینه زیاد دارم اما فعلا وقت افشا این مدارک تا نتیجه قطعی نیست
احمق نباش
اون سایتهای غیر فارسی رو نگاه کن ببین کی ثبت شدن. این نوشته مال سال ۱۳۸۶ ئه
یه عده میخوان با کپی کردن اون متن ساختگی توی یه سری سایت ساختگی امثال تو رو خر کنن
علی گنجه ای اتفاقا تو خیلی احمقی و قیافت شبیه به گاو های کودنه. و یه گاو بیسواد کودن رو چه ارتباط به آلبرت انیشتین تو یا یه احمق یهودی هستی یا یه مسلمان بی عقل
ویا یه دیوانه . به هر حال برا من ودیگران مهم نیست از این حماقت ها هیچ نتیجه وهدفی جز حقارت وتمسخر نمیگیری.
حد اقل برو یه جور دیگه خواسته های احمقانه خودتو را برآورده کن . تو شعورهم نداری . شاید تو یه اطلاعاتی احمقی
چون جای تعجب داره که سایت پر از حماقتت رو این عقده ای ها فیلتر نکردن یا خیلی بی ارزه وبدبختن .
دمت گرم. یه چند وقتی بود کسی کامنت به این باحالی برام نذاشته بود 🙂
مرحبا! بر طبق همین مدارک تازه منتشر شده انیشتین علاوه بر تمسخر کتاب مقدس یهودیان اظهاراتی با این مضمون داشته که “کی گفته یهودیها ملتی برگزیده اند…” پس ایشون هیچ ترسی از حرف زدن ضد یهود نداشته. این شاید پیش پا افتاده ترین مدرکی باشه که میشه بر طبق اون کذب بودن ترس انیشتین از اظهار مسلمان شدنش را اثبات کرد. ضمنا هیچ علاقه ای به بحث درباره این شایعه نخ نما شده ندارم و پرداختن به اون رو وقت تلف کردن می دونم. این رو حتی ایرانی ها هم باور نمی کنن چه برسه به بقیه دنیا.
با عرض سلام.آقا خواهش می کنم اگر مدرکی در این زمینه دارین اگه میشه رو کنیند یا حد اقل راهنمایی کنین.ممنون
ارتباط البرت انیشتین با آیت الله بروجردی
http://www.shia-news.com/fa/news/34784
چه لینک خوبی. ممنون 🙂
سلام خدمت عزیزان
عکسهایی در اینترنت از انشتین و گودل ریاضی دان و فیلسوف اتریشی و یک فیزیکدان ترکیه ای به نام بهرام کورشوغلو منتشر شده و اینها رو به جای دکتر حسابی جا زدن. جاله که غیر از عینکی بودن این دو شخصیت بقیه ویژگی ها شون از جمله قد و هیکلشون با هم تفاوت فاحش داره.
اینو گفتم که بگم دکتر حسابی و انشتین ارتباطی با هم نداشتن و اصولا آقای حسابی فیزیکدانی معمولی بوده ولی به دلیل اولین بودن و خدماتی که در زمینه زیرساختهای علمی داشته بسیار قابل احترام هستن، ولی ارتباطی با انشتین نداشتن
یک سری از جمله آقای ایرج حسابی با دروغپردازی میخوان برای دکتر حسابی وجهه غیرواقعی درست کنن و از این مسئله رو وسیله سودجویی قرار بدن.
واقعا از اینکه میبینم افراد روشنفکر نمایی مثل تو توی این دنیا دارن توی همون هوایی نفس میکشن که امثال پروفسور حسابی هم نفس میکشیده متاسفم . آخه بی خرد یه نگاهی به خودتو قد و قامتت و جایگاه علمیت بنداز بعد بیا درباره پروفسور حسابی نظر بده. توی نادان چطور میتونی به کسی که مرد علمی جهان در سال 1995 بوده بگی یک فیزیکدان عادی؟ حتما تو خیلی مبفهمی و اونایی که پروفسور حسابی رو انتخاب کردن نمیفهمیدن .
فقط باید بگم با این جور وراجی هات ثابت مبکنی نادانی
این قضیه مرد علمی جهان خیلیها رو به اشتباه انداخته.
مساله اینه که موسسهای که این عنوان رو به مرحوم دکتر حسابی داده موسسهی معتبری نیست و عناوینش خریدنیه. شما هم اگه دلتون خواست میتونید هزینهش رو بپردازید و بشید مرد علمی قرن
اولا که شما هم اگر میتونید برین و این عنوان رو بخرین اگر هم پولشو ندترین بگین من میپردازم و دوما مدارک و عکسهای زیادی از پروفسور حسابی در محافل و مجمع های معتبر علمی وجود داره که بزرگی ایشون رو در علم و دانش اثبات میکنه ، وقتی در میان یک جمع بزرگی از دانشمندان دنیا فقط زیر اسم ایشون و تنها 2 یا 3 نفر دیگه لقب prof رو مینویسن و عنوان بقیه رو DR مینویسه این خودش خیلی حرف برا گفتن داره شما هم اگر میخوای احساس بزرگی کنی برو روحت رو پرورش بده تا با کوچک نشون دادن دیگران خودتو بزرگ جلوه ندی و از دیگران برای بالا رفتن خودت نردبان نسازی اونم در این حد که اگر از بالاش بیفتی تمام وجودت خورد میشه
دکتر حسابی یه پسر کلاشی داره به اسم ایرج حسابی. بیشتر این داستانپردازیها و قهرمانتراشیها هم کار همین ایرج خانه. یه کمی توی اینترنت دنبالش بگرد روشن شی.
کلا در مورد مقام علمی دکتر حسابی این مصاحبهی دکتر گلشنی رو بخون:
یکبار دیگر با دکتر حسابی این بار از زبان دکتر گلشنی
یه قسمتش رو که درباره عنوان مربوطهس رو اینجا کپی میکنم:
عنوان مرد علمی سال 1990 در رشته فیزیک هم – که به دکتر حسابی تعلق گرفت – ظاهراً بی ارزش بوده.
موسساتی وجود دارند که برای اشخاص نامه می نویسند و بیوگرافی اشخاص را هم برایشان می فرستند و از آنها می خواهند که آن را تصحیح کنند. بعد می گویند اگر می خواهید پس از انتشار این کتاب یک نسخه آن را برای شما بفرستیم، 200 یا 300 دلار بفرستید تا شما را مرد سال یا جزو چند نفر برگزیده فلان رشته علمی معرفی می کنیم. این کار خیلی رایج است. موسسه کمبریج یکی از این موسسات است. من خودم دهها نامه از این دست دارم. اما هیچ وقت جوابی به این نامه ها نداده ام.
وقتی دکتر حسابی به عنوان مرد علمی سال 1990 معرفی شده، یعنی فرم ارسالی موسسه کمبریج را پر کرده و آن مبلغ را پرداخته؟
نه، جواب سوال ها را داده اند و احتمالاً متوجه نشده اند که قصه چیست. به هر حال نباید چنین کاری می کردند و اگر فرم ارسالی موسسه کمبریج را پر کرده اند، اشتباه کرده اند. احتمالاً آقای دکتر حسابی جواب سوال های مرتبط با بیوگرافی شان را داده اند. به هر حال این قبیل مؤسسات اعتباری ندارند.
این طور نیست که اول پول را پرداخت کنند، بعد به عنوان مرد علمی سال انتخاب شوند؟
نه. اگر هم پول نفرستید ممکن است چاپ کنند اما به هر حال این موسسات اصالت ندارند.
در واقع آن مبلغ به بهانه خرید کتاب اخذ می شود نه به عنوان بهای اعلام نام فرد به عنوان فرد برگزیده در فلان رشته علمی.
بله. به نظر بنده جناب دکتر حسابی در این ماجرا مقصر نیستند.
من برای امشب دیگه زیاد حال و حوصله این که به محملات شما پاسخ بدم رو ندارم ولی برای آدمی مثل تو که با این رفتار عقده ای اجازه پاسخ رو به دیگران نمیده متاسفم
خودت برو دوباره همون مصاحبه رو بخون وبازنگری کن
پسر پروفسور حسابی هرکی هست به خودش مربوطه اما تو که ادعات میشه خیلی حالیته و میگی اون داره الکی فهرمان پروری میکنه اینو بدون که اگه به دکتر حسابی با اون همه خدمت به مردم و مملکتش نشه گفت قهرمان ، به تو و امثال تو که باید گفت . . .
آدم با کمالاتی مثل تو اگه از اول حال و حوصلهی کامنت گذاشتن نداشت همه راحتتر بودن 😉
سلام براي من مهم نيست كه انيشتين شيعه بود يا نه چون حقانيت پيامبر و ائمه برام ثابت شده ولي از نظر كنجكاوي اين مسئله برام مهمه. من حدودا نصفي از مقاله اخرين رساله انيشين به ايت الله را خوندم يه جاهايي اشاره ميكنه يه دكتر حسابي. يعني اون هم در جريان بوده اگه چنين باشه ميشه از ايرج حسابي پسر دكتر در اين مورد سوال كرد شايد اون بدونه يا بتونه كمك كنه
در پس این قافله جز گردی نیست
بدتر از بی خبری دردی نیست
مخبران را ز دلیل امساک است
گفته های همه شبهتناک است ” البته نه همه”
می رسند از دو ره خم در خم
شیخ اشراق و انشتین به هم
من نیم این بدن پر خط و خال
کیستم من خرد و عشق و خیال
من خود این مشک پر باد نیم
من بجز حافظه یاد نیم
ملک الشعرای “بهار”
از اینکه حتی برای دقایقی نزدیک بود یه همچین چیز مسخره ای رو باور کنم هزاران بار به خودم فحش دادم. و صد آفرین می گم به امثال شما آقای گنجه ای که با خرافه پرستی امثال من مبارزه کردی. لطفا مقاله زیر رو بخونید:
http://www.cloob.com/user/memoirs/one/username/khaled977/memid/3308536
البته از این دست خرافه ها کم نیست و شاید واقعا نشر دهنده اش ضد اسلام و شیعه نباشد و فقط چیزهایی را نشر میدهد که می داند خریدار دارد و گرنه چرا در مورد حضرت مسیح در زمان کنونی خرافه منتشر نمی شود.اشاره می کنم به دروغ بزرگ در رابطه با پیدا شدن کشتی نوح در ترکیه و بزرگتر از آن وجود کتیبه ای در آن که نوح خدا را به پنج تن قسم داده است که بعد از مرگ کاشف دروغ گو بودن او بر همگان روشن شد و مثال های بسیار از این دست برای خرافه پرستانی چون من.
این صفحه متاسفانه حذف شده.اگه بازم سندی وجود داره اعلام کنید
این رساله در پایگاه آیت الله بروجردی قابل دانلود است
با پایگاه آن مرحوم تماس بگیرید و بپرسید رساله را از کجا آورده اند. پاسخشان شنیدنی است
:-))) ……
سلام واقعابراتون متاسفم که ابنقدر زود درباره همه چیز قضاوت میکنید دانشمندان زیادی بودند که شیعه بودند که شما خبر ندارید بهتره تحقیقاتتون رو ادامه بدید شک ندارم به نتیجه مطلوبی خواهید رسید
بعله! اینطور که آقای جهانگیری ادعا میکنن نیوتن و لاوازیه هم شیعه بودن!
سلام.من دانشجوی گرانش و کیهانشناسی هستم.قسمتهای مربوط به تخصص خودم رو منافی حقیقت ندیدم اما بهر حال باید برا فهمیدن و درک متعصانه بر خورد نکنیم با هر گرایشش و مذهبی که داریم یا نه.حقیقت تنها چیز با ارزش برای وقت گذاشتنه!
ببخشید دقیقا کدوم قسمت مربوط به تخصص شما بود؟
از نسبیت خاص صحبت کرده بود و چیزاییم که نوشته بود کار یک نسبیت دان خوبه نه هر کسی.ارجاعاتیم که به موضوعات و احادیث داده بود منطقی بنظر میادو میشه به هم مربوطشون کرد البته ایننظر منه!
خیلی به ماورالطبیعه علاقه دارین میتونین به آیین ب.ه.ا.ی.ی.ت بگروید! انواع و اقسام مضخرف رو براتون نشونه میارن تا شما رو بهایی کنن. از شمردن تعداد “ب” قرآن و هزار و یک رقم فرمول و… طوری که اصلا همه یادشون میره بابا محمد(ص) برای چی اومده بود؟ حرکت بین مسلمان بودن و خرافاتی بودن مثل حرکت روی بندی نازک تر از مو است که تفاوت بین مسلمان بودن و خرافاتی بودن از زمین تا آسمان است. و این است اون بار سنگین که آسمان قبول نکرد و قرعه به نام ما افتاد.
با سلام درمراجعه اینجانب به بیت آیت الله بروجردی وجود نامه تائید شده است
من هم با بیت آیت الله بروجردی تماس گرفتم. گفتن ما هم توی روزنامه فلان خوندیم!
ميشه اسم اين روزنامه (فلان) رو بفرماييد ما هم مطلع بشيم.
هرجا نوي اين وبلاگتون گشتم اسمي از اين روزنامه نبردين.
موضوع مال چند سال پیشه و روزنامه مهمی نبوده که اسمش یادم نمونده. زنگ بزنید بیت مرحوم بروجردی بپرسید منبعشون چی بوده
دکتر محمود حسابی و جعلیات اینترنتی (+ویدیو)
سلام بر شما.
لطفاً ضمیمه را ببینید.
با کمال احترام: همنشین بهار
[email protected]
باسلام خدمت دوستان -اگربه تاریخ رجوع کنیم می بینیم که همواره انسانهای دانشمندمورداتهام بی دینی قرارگرفته اند.برای مثال می توان به ابن سینا اشاره کرد.این به دلیل کوته فکری عوام است که خیال می کنند نحوه ابراز دینداری دانشمندان بایدهمانندمردم عادی باشد.ومن فکر می کنم انیشتین نیزبه همین شکل مورداتهام واقع شده است.
سلام
سلام برات متاسفم که خیلی خوب نمیتونی مطالب را استنتاج کنی واقعا برات متاسفم
من يك سوال از كساني كه اين ادعا را كرده اند دارم جرا اينشتين؟
به نظر مي رسد كه اين افراد كوجكترين آشنايي با زندكي اينشتين ندارند و فقط جنبه هاي مثبت و علمي او را شنيده اند؛ واقعيت اين است كه اينشتين با تمام بزركي جايكاه علمي كارنامه اخلاقي سياهي دارد؛ شايد كساني كه اين داستان را ساخته و برداخته اند با دانستن اين حقايق كو تاه بيايند؛
در ابتدا بگویم که من هیچ اطلاعی در مورد شیعه بودن یا نبودن انشتین ندارم ولی کارنامه سیاه اخلاقی یک نفر در طول زندگی نمیتواند دلیل بر بد بودن آن فرد باشد چراکه خداوند این امکان را برای هر کسی فراهم کرده که مؤمن از دنیا برود و البته برعکس این هم امکان دارد. به نظر من لحظه آخر مهم است که انسان مؤمن باشد یا نباشد.
برای فهم مطلب کسی را که در طول روز با انواع کثیفی ها سر و کار دارد و در آخر شب به حمام میرود را با کسی که در تمام روز درحمام است و آخر شب در کثافت می رود مقایسه کنید.
سلام به دوستان مسلمان و پیگیر!
از نظر این برادر کوچکتر شما در چند مورد باید دقت بیشتر شود:
اول اینکه انیشتین به فرض اینکه بین احادیث شیعه و نسبیت رابطه ای معقول دیده باشد هم نه به معنی اثبات حقانیت شیعه هست و نه حتی درستی خود نظریه نسبیت. معمول معقول این هست که گفته میشود برای اثبات دین هرگز (تا قبل از ظهور یا جر با راهنمایی معصوم) از دلایل علمی استفاده نکنید چون آنچه امروزه علم نامیده میشود و تجربی است امروز تأیید میشود و فردا رد میشود یا اصلاح میگردد یا دامنه کارا بودن آن با یافتن استثنائات متعدد کوچک و کوچکتر میشود. پس اگر دین را با گزاره ای از علم تجربی اثبات کردید و فردا رد شد گروهی این رد شدن علم را معادل و نظیر رد شدن دین میگیرند و گمراه میشوند یا کارشان برای هدایت گرفتن مشکل میشود …
دوم اینکه کتاب مرحوم علامه مجلسی اگر اشتباه نکنم به اعتراف خود ایشون پر از جعلیات هست، ایشون سعی کرده اند هر چی حدیث بوده را فقط حفظ کنند و بررسی درستی و سند شناسی آنها را به عهده آیندگان قرار داده اند…
سوم اینکه احادیث 14 معصوم(ع) گاهی پرده از اسرار (علوم) زیادی در عالم برمیدارند و مثلاً در بین آن احادیثی که معمولاً پذیرفته شده اند در باره امام حاضر غایب (عج و ع) احادیثی هست که رسماً نسبی بودن زمان را مشخص میکنند، اینکه زمان برای امام عصر (ع) با زمان برای ما تفاوت دارد، مانند همانکه خداوند در قرآن از بودن روزهایی در آخرت صحبت به میان میآورد که طولشان 50 هزار سال است (از خودتان بپرسید که چرا خدا 50 هزار سال ما را با لفظ روز بیان میکند، آیا روز یعنی دوره یا همان روز، آیا معیار این نامگذاری رو به خورشید با ستاره دیگری بودن است با چیز دیگر، طولانی بودن آن دیر گذشتن زمان است یا یکسان گذشتن آن ولی در عین حال واقعاً طولانی بودنش، آیا زمان واقعاً چیزی است که با ساعت اندازه گیری میشود یا فرار از وسایل اندازه گیری معمولش است، آیا اصلاً مفهومی ذاتی است یا اعتباری که مثلاً اعتبار خود را از مکان میگیرد و خلقت نو به نوی خداوند؟ و …)، البته ایشان در همین دنیا زندگی میکنند ولی موضوع اینجاست که علم به گواه “اصل عدم قطعیت هایزنبرگ” تا زمانی که با واسطه حاصل شود نقصهای خود “واسطه حصول علم” مانع از درک درست و دقیق پیدا کردن نسبت به مفاهیم و پدیده ها میشوند، بخاطر همین امروز هر کسی (جز کسانی که علم بی واسطه دارند) که ادعا کند میداند ماده چیست و زمان چیست دروغ میگوید، یا خودش میداند که دروغ میگوید یا خودش هم نمیداند! این فقط در مورد زمان بود که انگشت بعضی احادیث به ظاهر متناقض به سمت آن اشاره میکند تا با سعی در رفع آن تناقض علمی از علوم بر ما معلوم گردد، البته برای اهلش نه برای مثل منی … به هر حال از علم خدایی مدینه العلم و باب آن و سفارش شده های آنها (که علم ظاهر و باطن نزد آنهاست) هر کسی به اندازه ظرفیتش استفاده میکند، اگر انیشتین هم به عنوان بک بنده خدا با درک حالا درست یا حتی غلط آنها به خدا معرفت بیشتری پیدا کرده باشد و به ریسمان الهی چنگ زده باشد که خوشا به حالش، از معدود دانشمندانی است که علم حجاب راهش نشده است …
خدا هر جوینده ای را به چیزی که ارزش جستجویش را دارد برساند ان شاء الله
“ایشون سعی کرده اند هر چی حدیث بوده را فقط حفظ کنند و بررسی درستی و سند شناسی آنها را به عهده آیندگان قرار داده اند…” این آخر بهتره به جای سه نقطه “…” از تعداد زیادی علامت تعجب استفاده می کردی. آخه آیندگان چه طوری بفهمن راسته یا دروغ بعضی هاش که نیاز به فکر نداره و مطمئنا دروغه مثل جزیره خضرا چون اگه قبول کنی باید تحریف قرآن رو هم قبول کنی که محاله ولی بعضیهای دیگه رو آخه ما چه طور باید بفهمیم؟ به نظرم کتاب بحار الانوار ضربه بزرگی به شیعه علوی و کلا اسلام زده
روش شما در ردّ این مساله بسیار غیر علمی و غیر مستدل است.
با استدلال به روش شما من در اینترنت جستجو کردم و هیچ مطلبی به جز مطلب شما در ردّ موضوع، پیدا نکردم. پس به طریق مشابه استدلال شما نتیجه می گیرم که جنابعالی به شکل ساده لوحانه ای موضوع مورد بحث را رد کرده ای! به طوری که حتی خبرگزاریهای ایران هم استدلال شما را (یا مشابه آن را) نیاورده اند!
در ضمن اتفاقا من روش شما را می پسندم و همین که در این چند سال مدرکی در ردّ این موضوع، در اینترنت منتشر نشده، می تواند گواه صحت موضوع باشد. اگر غلط بود مثل قضیه دخترِ به شکل میمون درآمده، که بعدا معلوم شد که عکس، مربوط به یک مجسمه هنری است، این موضوع هم به راحتی رد می شد.
ادعا و انکار (یا اثبات و رد) قرینه هم نیستند.
مدعی باید برای مورد ادعای خود بینه داشته باشد ولی منکر فقط کافی است روی نبودن بینه انگشت بگذارد.
اینکه می فرمایید «پس به طریق مشابه استدلال شما نتیجه میگیرم …» یا «در ضمن اتفاقا من روش شما را میپسندم و …» نشان میدهد که با این عدم تقارن آشنا نیستید و هنوز باید به آموختن بعضی بدیهیات بپردازید.
اولا – اينجا بحث در نبود بينه نيست بحث در صحت يا عدم صحت بينه است.
نکاتی از بحث که می تواند بینه باشد: 1- مشخص بودن نام رساله 2- مشخص بودن شخص خريدار رساله 3- مکان به امانت گذاشته شدن رساله 4- ادعاي موجود بودن کد امانت 5 – اشخاص مختلف مرتبط با موضوع، اعم از مترجم و همکاران ايراني و خارجي انيشتين
بحث بر روي صحت يا عدم صحت اين پنج بينه است، نه نبود بينه
ثانيا – شما اگر فقط بر روي صحت دلايل تشکيک مي کرديد مشکلي نبود، چون اين شک در خود من هم وجود داشت و بعد از خواندن خبر براي مشخص شدن صحت آن، جستجو کردم و اتفاقا در اين جستجو به سايت شما برخوردم.
شما به عنوان منکر با وجود اينکه به قول خودتان منکر نبايد دليل بياورد، دليل آورده ايد (اون هم يک همچين دليل سطحي ای)، من هم استدلال شما را به طريق مشابه و بسيار ساده رد کردم.
ثالثا – براي اطلاع، سايت هاي خبري جهان و تابناک اخيرا خبر را منتشر کرده اند.
فکر می کنم بعد از سه سال از انتشار این مطلب، درست نباشه که هنوز شما به اکتفای اون چند تا سرچ و بدون تحقیق جدید جواب کامنتها را بدهید.
اکنون من دو کار زیر را پیشنهاد می کنم:
1- در یک مطلب اصلاحی فقط به تشکیک در بینه ها بپردازید و این نکته را خاطر نشان کنید که به دلیل عدم اثبات ادعاها نباید چشم بسته همچین مطلبی را پذیرفت.
2- با توجه به مدت زمان زیاد طی شده، در صحت این مطلب تحقیق جدیدی بکنید.
البته می توانید به همین روش ادامه بدهید و کامنتها را (که با انتشار این مطلب در سایت های پر مخاطب خبری بیشتر هم خواهد شد) با مغالطه و سفسطه، جواب بدهید!
«شجاعترین فرد کسی ست که هر موقع پی به اشتباه خود برد شهامت اصلاح آن را داشته باشد»
همانطور که در کامنت قبلی عرض کردم هنوز باید به آموختن بدیهیات بپردازید و وارد شدن به این جور بحثها برایتان زود است.
پیشنهاد میکنم از آموختن معنای «بینه» شروع کنید. چون پاراگراف اول کامنت اخیرتان و آن پنج چیزی که به عنوان بینات ذکر کرده اید خیلی خجالت آور است.
به برکت سایت شما دیروز در حین نوشتن کامنت پاور کامپیوترم سوخت!
خوب ظاهرا شما روشهای پرهیز از پاسخگویی را مثل سفسطه و جدل ترجیح می دهی!
دو حالت وجود دارد:
1- یا شما نمی دونی که جوابهات سفسطه و مغالطه هست و فکر می کنی که داری بحث منطقی می کنی! که در این صورت به قولت خودت احتیاج به آموختن برخی بدیهیات داری.
2- یا اینکه به اینگونه روشها آگاه هستی و دوست داری که جدل کنی، که در این صورت من فرصت و علاقه ای به این کار ندارم!
در هر دو صورت بحث بی فایده هست!
پاسخ لازم نیست چون برای خوندنش مراجعه نخواهم کرد.
حقانیت وولایت امیرالمومنین علی (ص) واولادآنحضرت تاحضرت ولیعصرعج که اظهرمن الشمس است رابااین همه سندومدرک قبول نمی کنندچون ظلمت قلبشان رافراگرفته حال چگونه مطلب به این سری راقبول کنند.بنده باشناختی که ازاخلاق وخصوصیات اقای انشتین دارم این مطلب بدون هیچ شک وشبه ای قبول می کنم حال می خواهدسندی ازاینترنت پیداشودیانشود.
بله ممکنه این داستان راست باشه یا نباشه .. اما اگر راست هم بود نمی شه انتظار داشت که بشه چیزی راجع بهش تو اینترنت پیدا کرد چون راست بودن همچین داستانی می تونه برای منافع خیلی ها ضرر داشته باشه اما اگه دروغ هم باشه واقعا اهمیتی نداره .. فقط بهتره به تطبیقهایی که از قول انیشتین می شه دقت کنیم و ببینیم آیا حرفهایی که تو نامه نوشته درسته که البته با فیزیک می خونه .. و سعی کنیم جنبه های دیگری از علم رو با توجه دقیق تر تو منابع دینی مون پیدا کنیم .. با توجه به اعتقادی که همه بهش داریم .. ما باید پیشرفت کنیم و با مناقشه بهش نمی رسیم باید بحث کنیم .. حالا اگر این موضوع صحت داشته باشه که افتخاری برای ما نیست سعادتی برای انیشتین بوده اگرم دروغ باشه که باز چیزی از ارزش اسلام و شیعه کم نمی شه …
یکی از مشکلات ما اینه که واقعا نمی دونیم وقتمون رو در چه راهی صرف کنیم و ذهنمون باید به کجای مسئله مشغول باشه.. مث اون مثال قدیمی که به یه نفر ماه رو نشون میدن و اونم نمی فهمه به نوک انگشت طرف نگاه می کنه. انقد بهم نپرید
اين كه اسم شما شبيه و نزديك اسم همشهري خودت است ميتوان حدس زد كه مشرب فكري تان يكي است.دارم از اكبر گنجي صحبت ميكنم كه قرآن و پيغمبر و امامان را تكذيب ميكنه.
خوب بود اول توضيح بدي كه خود تو چه چيزي را قبول داري تا بعدأ بشه با تو بحث علمي كرد.بنده تا آخر بحث هستم.
چون از ناراحت شدنت در موضوع اشاره شده(انيشتين) ميشود نتيجه گرفت كه امثال شما از مسلمان شدن ديگران ناراضي و خشمگين ميشويد و انواع و اقسام توهين ها را به ديگران نثار ميكنيد. مطالب خودت را نگاه كن اگر قبول نداري من برايت بنويسم.و الا اگر شما قلبأ مسلمان باشي با لحن كاملأ دوستانه سوال ميكردي تا حقيقت برايت مكشوف شود.البته اگر صداقت آنرا داشته باشي كه اين موارد را در سايت بگذاري و ملا لغطي نباشي و در يك كلام جواب سوال من را بنويسي كه به چي اعتقاد داري تا بعدأ با تو بحث كنم.
اگر در مورد دين سوال داري و به شك رسيده اي و با مطالعه كتابها به جواب نرسيدي مطرح كن تا جواب برايت بنويسم (به ايميل هم ميتواني ارسال كني)يا از خود خدا بخواه كه دستت را بگيرد و جواب سوالهايت را بدهد.در هر صورت صداقت داشته باش و اگر ميخواهي نجات پيدا كني از مسخره كردن مطالب ديگران بپرهيز و همين نوشته را هم به مسخره نگير .فقط جواب سوال را بنويس.
شاید تو فردی که تا حدی هم همشهریت هست را بشناسی. نام این فرد دکتر محمود حسابی است که یک جایزه جلعی نیز خریداری کرد و به این ترتیب خود را در صف محمود بزرگ قرار داد.
این فرد پسر کلاشی دارد که با نام پدر نان می خورد و کلی داستان و حکایت و خالی بندی راجع به پدرش ساخته است. برای دانستن واقعیت راجع به محمود حسابی و جایگاه علمی او و این که چگونه یک دفعه پرآوازه شد مناسب است نوشته های دکتر منصوری استاد دانشگاه شریف را بخوانی.
اما ربط این محمود خان و یادداشت شما. همان گونه که می دانی محمود خان حشر و نشر بسیاری با انیشتین داشته و کلا انیشتین او را برتر از خود می دانسته است. این محمود خان کلی آداب ایران را به وی آموخته و در کل انیشتین را شیفته ایران کرده است. از جمله خدمات این محمود خان یکی هم این است که انیشتین را با شیعه آشنا ساخته و امکان مراوده بین او و آیت الله بروجردی را فراهم ساخته است.
البته لازم به توضیح نیست که اینها هم محملات پسر محمود خان راجع به پدرش است و این داستان که تو گفتی و در وب سایت رسمی آیت الله بروجردی نیز با کمال تاسف آمده است از بافته های ذهن خلاق پسر محمود خان است.
[…]
کامنتتان ربطی به موضوع نداشت و تحریک کننده/توهین آمیز بود.
خوب فکر مر کنم اینکه “هر چیزی رو نباید راحت پذیرفت” رو همه قبول داشته باشند و نیازی به اثبات نداره.
ولی برای اثبات کذب بودن این مسئله هیچ دلیلی نمی آورید و فقط به رد دلایل مخالف می پردازید.
من اصراری به صدق یا کذب بودن مسئله ندارم ولی کنجکاو دانستن حقیقتم.
لطف کنید چند دلیل منطقی بر کذب بودن مسئله بیاورید.
«اثبات کذب بودن»؟
میشه بیشتر توضیح بدین یا ترجیحا مثال بزنید؟
فرض کنید مثلا کسی پیدا بشه و ادعا کنه دکتر حسابی اواخر عمرشون یهودی شده بودن و کلی ماجرای دیگه… برای شما چطور اثبات میشه که این قضیه کذبه؟
آقای گنجه ای
می شه لطف کنید بگید شما می خواهید چی رو اثبات کنید؟ اینکه:
– انیشتن خدا رو قبول نداشته؟ یا
– خدا وجود نداره؟ یا
– هر چیزی رو نباید راحت پذیرفت؟
یا چیز دیگه ای؟
به طور عام این که هر چیزی رو نباید راحت پذیرفت و به طور خاص این که داستان شیعه شدن انیشتین یه دروغ پیش پا افتاده س
مثل داستان مسلمان شدن تولستوی که اول همه انکار کردن بعد خود روسها هم تایید کردن
از نوشته های همین جناب شیخ لئو تولستوی:
“ولی فراموش نکنیم که بعضی روش ها وجود دارند که با نام اسلام یا دین ، انسان را به راه غلط رهنمون می کند . “
عرض سلام مجدد خدمت دوست عزيز علي گنجه اي و همه ي خوانندگان
علي جان انتظار داشتم سوالاتي كه در طول گفتار پرسيده بودم رو جواب ميدادي! نه اين كه سوال را با سوال جواب بدهي!
ببخشيد كه كوتاه ميگويم مدتي است كه اشتغالم به پاره اي از امور كه اميدوارم مايه ي خير باشد كمتر فرصت معاشرت با دوستان اينترنتي را ميدهد لذا با توجه به اين كه فكر ميكنم بعد از اين مباحثاتمان بايد بيشتر جنبه ي عقلاني و منطقي پيدا كند،ادامه ي مناقشات رو موكول مي كنم به مجالي ديگر،نه چندان دور.منتظرم باش
قربان سر شما بروم
والسلام
محمد رضا،
تا جایی که من دیده ام، بیشتر دوستانی که طرفداران سفت و سخت داستان «شیعه شدن انیشتین» هستند و ردیه های موجود را نوعی دشمنی ورزی با تشیع به حساب می آورند در «اعتبار سنجی» ضعف دارند. یعنی نمیتوانند در مورد صحت و سقم یک گزاره یا ضعف و قوت یک منبع قضاوت صحیح کنند.
کسی که اعتبار سنجی اش ضعیف باشد بالقوه در معرض این خطر هست که گزاره ی خوشایند نادرست را قبول کند و/یا گزاره ناخوشایند درست را رد کند.
سوالی هم که پرسیدم در همین راستا بود. یعنی میخواستم بدانم اگر قرار باشد در مورد صحت و سقم یک روایت قضاوت کنید و نتیجه بگیرید که آیا فلان جمله واقعا از انیشتین صادر شده یا نه، چه قدمهایی برمیدارید و چگونه پیش میروید.
منتظرم تا از امر انشاءالله خیر فراغت پیدا کنید و ادامه دهیم.
انيشتين در آثار خود از اعتقاد راسخش به وجود خدا آن چنان با شوق و هيجان و اطمينان قلبي سخن گفته و دستاورد هاي علمي خود را جملگي دلايل اثبات وجود خدا دانسته كه شايد هيچ فيزيك دان يكتاپرست ديگري در اين زمينه به پاي او نرسد،از اين رو از شخصيت حقيقت جويي چون او بعيد نيست كه با درك حقيقت اسلام شيعه شده باشد به علاوه كم دانشمنداني نبوده اند كه مسلمان و آن هم شيعه شده اند نمونه ي بارزش در دوران معاصر ما پروفسور هانري كربن متفكر و فيلسوف فرانسوي است كه با يك برخورد ساده با علامه طباطبائي و تحت تأثير جزبه ي معنوي ايشان و البته به پشتوانه ي روح حقيقت جو و ذهن كاوش گر خود پس از سالها تحقيق و جستجو در معارف اسلام و تشيع و تبديل شدن به يك اسلام شناس حرفه اي خود نيز شيعه شد
نكته ي ديگر اينكه نويسنده ي اين وبسايت و دوستشان آقاي عليرضا كه ظاهراٌ خودشان را خيلي محقق به حساب آورده اند با جستجوي چند عبارت در گوگل خط بطلان به اين مسئله كشيده اند.اين اصلاٌ عقلاني نيست.گوگل كه آينه ي جهان نما نيست كه بتوان هر خبر يا حادثه اي را در آن پيدا كرد.
گذشته از همه ي اين حرف ها كه زده شده،مذهب حقه ي شيعه كه محتاج شيعه شدن انيشتين نيست.
بدبختي اينجاست كه ما هميشه تلاش ميكنيم حقيقت را با اهالي آن بشناسيم،شاهد بر اين ادعا كلام مولا علي(ع) است كه فرمود: حق را بشناس سپس با آن اهل حق را
قربان سر شما بروم
والسلام
چیزی که در مورد «اعتقاد راسخ» انیشتین به خدا عنوان کرده اید درست نیست و تا جایی که من خبر دارم وی در هیچکدام از آثارش «با شوق و هیجان و اطمینان قلبی» در این مورد سخن نگفته. برعکس، پژوهشگران شک دارند که آیا اصولا انیشتین به خدا اعتقاد داشته یا نه.
درست است که گوگل (بطور کلی اینترنت) آیینه تمام نمای جهان نیست اما وقتی میبینیم که ادعای تشیع انیشتین فقط در چند سایت و وبلاگ نه چندان معتبر نقل شده است و آن سایتها هم همه از یک منبع نقل کرده اند و آن منبع هم پر از دروغهای خنده دار است، با اطمینان کامل میشود این ادعا را تکذیب کرد و (عذر میخواهم) به سادگی باورکنندگانش خندید و تاسف خورد.
با عرض سلام و ادب خدمت همه
آنچه من درباره اعتقاد راسخ انيشتين به وجود خدا گفتم ادعاي صرف نبود؛دوستاني كه اهل مطالعه بويژه در زمينه ي تاريخ علم هستند حتماٌ خوانده اند كه اواخر عمر انيشتين همزمان بود با اوج گرفتن نظريات فيزيك كوانتومي و فرضيه پردازي فيزيك دانان جديد مبني بر اين كه به استناد تغيير و تبدلاتي كه در عالم اتم ها رخ مي دهد و مجهول بودن علت پاره اي از اين تغييرات،آنچه كه با عنوان اصل عليت (يعني هر حادثه اي علتي دارد) كه تا آن زمان پايه و اساس همه ي علوم بود كما اين كه الان هم هست،بي اساس بوده و فاقد اعتبار تجربي است و لذا اين اصل بزرگ كه فطرت هر انسان عاقلي به صحت و اعتبار آن گواهي مي دهد به شدت زير سوال رفته و مورد انكار و ترديد قرار گرفته بود؛در آن زمان انيشتين بود كه يكه و تنها در مقابل آن نظريات واهي ايستاد و تمام توان علمي خود را براي اثبات اعتبار اصل عليت گذاشت و شاگردان و نزديكان او گفته اند كه او در آن ايام دائماٌ اين جملات را تكرار ميكرد كه« من نمي پذيرم كه عالم در اثر صدفه و اتفاق و بدون علت ايجاد شده باشد» « من نمي پذيرم كه خدايي نباشد»؛من تعجب مي كنم از اين كه دوست عزيز آقاي گنجه اي به اعتبار كدام كتاب انيشتين و به استناد كلام كدام دانشمند ميگويد كه انيشتين حرفي درباره ي خدا نزده و عجيب تر از آن اينكه دانشمندان نيز درباره ي اعتقاد او به خدا ترديد دارند؟؟؟!!!
آقاي گنجه اي هر چه را بشود انكار كرد تاريخ معاصر علم كه شاهدان و حافظان آن هنوز زنده هستند را كه نمي شود انكار كرد
جملات زير را مارلين بوكس كريدر، فيزيولوژيست معاصر در مورد انيشتين در كتاب «اثبات وجود خدا» كه تاليف 40 تن از دانشمندان تجربي ست و اكثر آنها هم غربي هستند،گفته است:
«آلبرت اينشتين كه وجود يك قدرت خالق را قبول داشت آن را چنين تعريف مى كند كه در عالم مجهول، نيروى عاقل و قادرى وجود دارد كه جهان، گواه، وجود اوست و چنانكه در اوّل مقاله متذكّر شدم من اسم اين نيرو را خدا گذاشته ام.
من در اين دنيا، مادّه و نيروى ازلى نمى بينم و آفرينش جهان را نتيجه تصادف نمى دانم. به نظر من در آفرينش جهان، هيچ عامل مجهول، حتّى مرموز وجود ندارد.
من در آفرينش جهان، اراده پروردگار قادر متعال را مى بينم و بس…»
دوست عزيز آقاي گنجه اي بهتر نبود به جاي را اندازي اين وبسايت و نوشته هاي بي خواننده اش و توجيه و مغالطه در مسير يك هدف نامعلوم،وبسايتي طراحي ميكرديد و در آن با آوردن مطالبي علمي در مورد افكار و آراي انيشتين با منابع معتبر، در جهت شناساندن چهره ي علمي او تلاش ميكرديد؟؟
قربان سر شما بروم
والسلام
محمد رضای عزیز،
زحمت بکش و نشان بده عبارتی که کتاب «اثبات وجود خدا» از انیشتین نقل کرده واقعا متعلق به خود اوست یا نه. مراحل کارت را هم با جزئیات کامل برایم بنویس تا بفهمم آیا میدانی روش تحقیق برای صحتسنجی انتساب یک گزاره به یک شخص چیست؟ یا نه؟
علی آقای گنجه ای عزیز…خیلی خوبه که به منظور معاشرت یا بحث و گفتگو حضور پر رنگی داری…ولی فکر می کنم ذاتا آدم منفی نگری باشی و نسبت به خیلی چیزها جانبدارانه اظهار نظر می کنی.مطمئنی چیزی که از نانوایی میگیری،اسمش نونه و با آرد درست میشه یا نسبت به اونم تردید داری؟در ضمن وقتی به شما یه مرجع معرفی میکنن وظیفه شماست که بیشتر تحقیق کنی…حیفه اینقدر وقت میذاری نتونی نتیجه قشنگی بگیری.موفق باشی
این که شما برای یه مطلبی دلیل نداری باعث نمیشه که موضوع کلا نفی بشه!
این طوری که من فهمیدم شما تنها جایی که توش تحقیق کردی اینترنته یا تحقیقاتت رو کامل کن یا اینقدر صریح نظر نده
به نظر من این حرفا مهم نیست.
یکی بگه چرا تو جریان معراج پیامبر اون مطلب ظرف اب نوشته شده؟؟؟؟
به نظر شما چه دلیلی داشته؟؟؟؟؟
من از دانشجویان فیزیک ام امیدوارم که انیشتین افتخار مسلمان شدن رو پیدا کرده باشه در هر صورت این انیشتین که باید افتخار کنه که جز مسلمونا باشه یا نه .
ای مردم قبل از آنکه سخنی بگویند لختی فکر کنند!
اصل این مکاتبات پیش پروفسورابراهیم مهدوی( مقیم لندن) هستش. اینجا را نگاه کنید.
من ایجایی رو که میگی نگاه کردم سایت پر باری بود اما راجع به موضوع بحث چیزی اضافه تر یا اثباتی وجود نداشت
حتی اگر حق با شما باشه با عرض معذرت باید بگم به هدفتون نمیرسین چون به قول خودتون مرض دارید نه عشق
آره عزیز برادر. مرض تحقیق خیلی بد مرضیه! باعث میشه آدم نتونه هر چیزی رو که میشنوه باور کنه.
راستی شما عشق چی دارید؟
خداوند در قرآن کریم فرمود :”فی قلوبهم مرضا”یعنی کسانی که فاقد سلامت روحی هستند و جایگاهی در دارالسلام(بهشت)ندارندوآن کس در دنیا کاری جز اعمال بیهوده و بی نتیجه انجام نخواهد دادکه بحمدالله شما خود معترفید.
مرض توی قلب کسانی است که دروغ میگویند و جعل میکنند و حرف حق را دانسته نمیپذیرند.
امیدوارم نه من و نه شما جزو این افراد نباشیم
لطفا قبل از تحقيق و اين حرفها اول برو يه كلاس عفت كلام ثبت نام كن شعور بيشتر از تحقيق به دردت ميخوره!
ممنون از پیشنهادتون. در موردش فکر میکنم
این که نشد جواب من با عرض معذرت شما دارید به جای حجت از احساسات و به جای جواب من از مقایسه های بی مورد استفاده میکنید که: کار نیکان را قیاس از خود مگیر/گر چه باشد در نوشتن شیر و شیر/ان یکی شیر است اندر بادیه(جنگل و صحرا) وان یکی شیر است اندر بادیه(ظرف)/ان یکی شیر است که ادم می خورد/وان یکی شیر است که ادم مــی خورد(مولوی).شما گفتید مسمان شدن او طبق دلایل من ممکن است نه اینکه قطعی باشد من هم میگویم طبق دلایل شمامسلمان نشدن او باز ممکن است نه اینکه قطعا ان را رد کنیم و باید بسیار تحقیق کرد و این نتیجه گیری از حرفهای خود شماست.(فاین تذهبون:÷س به کجا میروید).
فکر نمی کنم ادامه این گفتگو سودی داشته باشد.
اگر حجتی در تایید ادعای آقای اسکندر جهانگیر پیدا کردید خبرم کنید.
خوب بگو کم آوردی خیال خودتو همه رو راحت کن
بله! حتما! حالا که بازار اعتراف داغه میخوای من هم به اصلاح طلب شدن رونالد ریگان اعتراف کنم؟ 😉
شما ميگوييد با توجه به دلايل بالا شايد انيشتين مسلمان شده باشد پس در اينصورت خودتان هم ميتوانيد بگوييد شايد انيشتين مسلمان نشده باشد اين يك اثبات منطقي از سخنان خود شماست پس چرا اين موضوع را به طور كامل رد ميكنيد و اگر ان را كاملا رد بكنيد در حقيقت سخنان خودتان را هم رد كرده ايد(با توجه به سخنان خودتان در بالا).
البینه علی المدعی
اين كه جواب من نشد به نظر من هم طبق اين مقاله ي شما شايد انيشتين مسلمان نشده باشد نه اينكه به طور قطع ان را رد كنم شما براي رد كردن ان بايد بسيار تحقيق كنيد و به جاهاي مختلف از جمله دفتر ايت الله بروجردي در قم شخصا برويد نه فقط تكيه بر چند سايتي كه قطعا مطالب به اين مهمي را به راحتي در اختيار كسي نمي گذارند و تنها در اين صورت حجت قطعي خواهيد داشت.
مثل این است که من بگویم رونالد ریگان در آخر عمرش اصلاح طلب شده بوده و با محمد خاتمی هم مکاتبه کرده و رساله ای هم نوشته به نام «the resaleh» و توی آن از حزب جمهوری خواه بد گفته و این رساله توی صندوق امانات بانک ملی روسیه است و چند نفر هم این وسط به طرز مشکوکی کشته شده اند (از جمله خود ریگان در 84 سالگی!) و شما هم بیا ترجمه رساله را در وبلاگ من بخوان!
بعد هم گیر بدهم به شما که اگر باور نمیکنی «باید بسیار تحقیق کنید» و بدوید این طرف و آن طرف و …
فرضهایی مثل /اصلاح طلب شدن ریگان/مکاتبه اش با خاتمی/وجود the resaleh/ یا امثال این ها هیچکدام محال نیستند، ولی برای اثباتشان باید چیزی بیشتر از دلایل موهوم و خیالبافانه در دست مدعی باشد
شما اگر احادیث بیامبر اعظم (ص) و ائمه ی اطهار(ع) را با نظریه ی نسبیت انیشتین و با توجه به این موضوع که انیشتین همیشه دنبال حقیقت بود را با هم مقایسه کنید به نتیجه میرسید چه حجتی از این بالاتر مگر ما در اسلام از این موضوع ها کم داشته ایم مگر قران بیش از هزار و چهارصد سال قبل به حرکت زمین به دور خورشید اشاره نکرد مگر به این که تمام چیزهااز جمله گیاهان الکترون وبروتون در هسته و حتی جمادات(مانند سنگها)زوج هستند اشاره نکرد که بعدا این موضوع ثابت شد و همچنین هزاران موضوع دیگر اشاره کرد به کتاب( اعجاز و شگفتي هاي علمي قرآن) نوشته ی دکتر محمد علی رضایی اصفهانی مراجعه کنید همچنین نوشته ی انیشتین ر ا نیز شخصی در اینترنت قرار می دهد به دنبال ان باشید
میفرمایید که اسلام دین حق است و هزار اعجاز و شکفتی علمی در قرآن یافت میشود؟ قبول!
میفرمایید که انیشتین همیشه دنبال حقیقت بود؟ قبول!
از این دو مطلب میشود نتیجه گرفت «ممکن است» انیشتین مسلمان شده باشد. یعنی همه استدلالهای شما فقط نتیجه میدهد که مسلمان شدن انیشتین «محال نیست»
آن «حجت» که میگویم باید داشته باشید و ندارید، دلیلی است که ثابت کند چنین اتفاقی افتاده.
قضیه نامه نگاری انیشتین و آیت الله بروجردی خیالبافی محض است و فرد بافنده برای داغ کردن داستانش و (معذرت میخواهم) رنگ کردن یک عده ساده لوح، به آن حواشی آبکی پلیسی/سیاسی افزوده است مانند کشته شدن انیشتین و نقش کندی و باقی قضایا.
اینقدر بی اساس صحبت نکنید معلوم است که این موضوع را که به خاطر ان انیشتین را کشتند به راحتی در سایتها قرار نمی دهند این مطلب کاملا صحیح است.
خیالبافی است و یاوه گویی.
هیچ ادعایی با هزار بار تکرار کردن «این مطلب صحیح است» اثبات نمیشود. برای اثبات کردن هر چیزی باید حجت داشت.
شخصی کتابی که انیشتین نوشته در (مورد تشیعش)
رابدست اورده هر چند روزی مقداری از ان را در اینترنت می گذارد.
شخصی کتابی که انیشتین نوشته رابدست اورده هر چند روزی مقداری از ان را در اینترنت می گذارد.
سلام. حقا هم پیگیری تو در زدودن گژیها و هم امیدواریت به تصحیح را بسیار تحسین می کنم. و صد البته برای من بسیار خوشحال کننده است که همان تصحیح محقق شود. اما شاید بعدها در این مورد به توافق برسیم که “یاوه گویی” این 2نفر نه محدود به خودشان است و نه حتی بدترین نوع یاوه پردازی.
صمیمانه برایت آرزوی موفقیت و سرفرازی دارم
سلام و درود
خیلی ممنون از یافتن منشأ خبر و سایت http://einstein2007.persianblog.ir/ کار پیگیرانه است شایان تحسین زیاد است و مرا در دنبال کردن وبلاگت جدی تر نمود. اما گمان ندارم موضوع یک دیوانه در میان باشد. این سبک افراطی در ترویج دینی در روش “انجمنیها” (انجمن ضدبهایی پیرو شیخ محمود حلبی) رواج داشته و به بسیاری از “سران” و “معاریف” کنونی هم سرایت کرده و روزانه مشهود است. منطق این روش هم شبیه همان ترم “هدف وسیله را مشروع می کند” است که در میان برخی شیعیان هم از قدیم، به خصوص عصر صفوی و قاجاری سابقه دارد. مانند اتهامهای ناموسی به شخصیتهای اسلامی “نامحبوب” و…
میان نسلهای نو هم کم و بیش بوده است. مثلاٌ هرکسی که از کار یکی را درک نمی کرده وی را “مشکوک” و حتی “ساواکی” می شناسانده است. این از موارد ناآگاهانه اما مراکز زیادی هم همین روش را بطور خطی دنبال کرده و می کنند.
من واقعا بعضی وقتها از وسعت ابعاد و عمق یاوه گویی های دو نفر حیران میمانم. یکی ناصر پورپیرار و یکی همین اسکندر جهانگیری.
حالا باز در مورد پورپیرار به خودم میگویم که پیرمرد با این یاوه گویی ها چند نفر را دور خودش جمع کرده و از انزوا در آمده و چند کتاب هم به هوادارانش فروخته.
ولی این اسکندر جهانگیری هنوز برایم معما است. خصوصا که مشخص است خیلی برای یاوه بافی وقت میگذارد. یعنی تصور میکنم کتاب «امام صادق» ذبیح الله منصوری را گرفته دستش و بر اساس هر پاراگراف آن یک قصه میپرورداند با چه طول و عرضی!
من خیلی وبلاگهای مذهبی را دیده ام که این قضیه آیت الله بروجردی و انیشتین را نقل کرده اند و مدتی کارم این بود که برایشان کامنت بگذارم که این حرفها پایه و اساس ندارد و بعضی ها هم عذر خواستند و مطلب را حذف کردند. ولی بعدا خسته شدم و گفتم چه اهمیتی دارد که مردم توی وبلاگهایشان چه مینویسند؟ اما این سایت رسمی آیت الله بروجردی دیگر فاجعه بود.
بر خلاف شما تصور نمیکنم نقل داستان در سایت آیت الله تعمدی و بر اساس هدفی بوده باشد. برای مدیر سایت ایمیل زدم و خیلی مودبانه شرح دادم که این کارش به شان آن مرحوم لطمه میزند. تا ببینیم چه پیش می آید.
سلام
من این خبر را تازگی دریافت کردم با آدرس سیایت مربوطه که به قرار زیر است:
http://www.broujerdi.ir/default.aspx?page=NewsItemShow&app=News&PageNumber=1&docParId=11684&docId=12089
البته به صدق موضوع خوشبین نیستم چرا که هیچ دلیل منطقی به مکتوم نگهداشتن چنین چیزهایی راه نمی دهد بلکه کاملا برعکس است. البته مسلمان یا شیعه شدن انشتین چیز غریبی نیست و ما نامهای مشهوری را از مردگان تا شخصیتهای هم اکنون مطرح سراغ داریم که مسلمان شده اند و حتی نظرهای اسلامی تازه و گاه پراهمیتی هم دارند. با اینهمه، درخواست دارم اگر در تحقیقات تو و علیرضا به مطلب تازه ای برخورد کردید مرا بی خبر نگذارید.
جدا از این مطلب، منهم وقتی برایت نوشتم که چرا “بی خواننده” اما می خواستم به خانم فاطمه یادآوری کنم که هیچ توهینی در کار نیست و این بیش از یک استعاره نیست گو به معنی نداشتن “خواننده پیگیر” یا “جدی” و یا… که در هرصورت طعم نمک استعاره را دارد.
وای! چه فاجعه ای! من همین الان با مدیر سایت آیت الله بروجردی تماس میگیرم و درخواست میکنم که این مطلب را از روی سایت بردارند.
ای بابا. اصلا دوست ندارم اینقدر ساده باشی. مگر برای خاطر تو آورده اند که بردارند. اما اگر برداشتند خیرم کن شاید به نوعی تجدید نظر در دکان-شناسی دینی نایل شوم…
این موضوع انیشتین و آیت الله بروجردی کذب محض است و هذیان های یک آدم بیمار است به نام مستعار اسکندر جهانگیر.
این مطلب را در موردش بخوانید:
http://www.ganjei.com/1387/05/19/eskandar-jahangiri
دوست عزیز -مطالعاتی در باره زندگی انیشتین انجام دادم .باتوجه به خصوصیات اخلاقی ایشان اسلام آوردن ایشان منطقی دورازذهن نیست.
از اين جوجه حزب ا.. ها همه چي بر مياد
دين اسلام را با اين نامه هاي دروغين كوچك نكنيد.
شاید اگر آن دوست عزیز اشاره ای به زبان مشترک مکاتبات بین آیت الله فقید و دانشمند مرحوم داشتند به حل این معما کمک شایانی می کرد.
منم خوانندماااا… ایشالا نوشته های بدیتون 10000 تا کامنت داشته باشن
آقا جان اینکه نوشته اید "نوشته های بی خواننده" بر چه پایه و اساسی است؟ بنده به عنوان یک خواننده تمام عیار از شما شکایت دارم چون این تیتر یعنی که بنده را به حساب نیاوردید!!!!!!!!
نوشته های بی مخاطب؟ چرا؟
شما اگر بیشتر تحقیق می کردید متوجه می شدید که افرادی که به نوعی با مسئله اسلام آوردن انیشتن در ارتباط بوده اند را کشته اند اگر اشتباه نکنم یهودیها و شاید گروههای دیگر که این قبول این مسئله برایشان بسیار دشوار بوده و انیشتن هم به صورت پنهانی اسلام آورده و شیعه شده بود…