1- هیچ صبحانهای کلهپاچه نمیشود. روز آخر سربازی با دوستانتان کلهپاچه بخورید.
2- اگر قیافهتان توی عکسها خوابآلود است ناراحت نباشید. هیچ سربازی نمیتواند شب تسویه درست بخوابد.
3- وقت عکس گرفتن، یاد همه بیندازید که روز آخرتان است. سربازها وقتی که اسم پایان خدمت بشنوند بهتر توی عکس میافتند.
آقا خدا قوت.
۲۸ سالمه و فکر رفتن به سربازی توی این سن یه مقدار زیادی آزارم میداد.
با خوندن مطالب این وبلاگ تا یه حد خیلی زیادی استرس و ناراحتیم کمتر شد.
باعث افتخار بنده است که نوشتهها به دردتون خورده. ایشالا خدمت آسون و سریع بگذره
سلام من زاهدان بودم.الن که این عکس ها رو دیدم یادم اومد! وقتی میای بیرون همش خاطره میشه ولی وقتی داری خدمت میکنی هی میگی تا کی کی کی …
هر کی تا نره نمیدونه چیه!
خوش باشی !
علی جان امیدوارم موفق باشی تو استرالیا می بینمت راستی استرالیا چی شد اقدام کردی
سلام
تبريك ميگم. از ديدن عكس ها هم خيلي خوشحال شدم و با ديدنشون ياد اموزشي افتادم.
من متاسفانه وقت زيداي نتونستم پيدا كنم و گرنه خاطرات بسيار بسيار جالبي از اموزشي و در كردستان داشتم.
اميدوارم بتونم فرصتي پيدا كنم تا اونها رو بازگو كنم.
برات آرزوي موفقيت مي كنم.
هایدا فروش دست از هایدا فروشی بردار که خودت شبیه هایدا هستی.جان جان انارهههههههههههههه
خوشحال میشم توی بازی کودک درون که در وبلاگم گذاشتم شرکت کنی
رسماً توی وبلاگم ازت دعوت کردم که بیای
علی جون ما هم وردپرس اومدین
سایت جدیدم رو ببین
به به که پاچه با طعم پایان خدمت مال من با طعم سقوط هواپیما بود
مبارکه خیلی مبارکه – بسیار تبریک عرض می نماییم:))))))))))))
تو کدوم مهربونی؟ بهمن؟
همیشه پاییزو واسه خودم اینجوری تصور می کنم :
یه بارون نم نم
یه باد که وقتی بهت می خوره یه لحظه لرزت میگیره
یه صندلی که روش پر از برگای پاییزیه
یه دست که سردشه
یه چشم که …..
بازم کلی خوش به حالت که تموم شد…
تازه یک ماه من تموم شد در حسن رود انزلی…
فعلاً هم چند روزی مرخصی گرفتم و تهران هستم. تا این جاش که خوش گذشته تا ببینیم بعدش چی میشه
انشاالله سربازی که تموم بشه پستای جدید هم سریع تر میاد:D
ایشالا!
خوشا به حالت! من که عزا گرفتم چه جوری فرار کنم از این لامصب!!
دلتو بزن به دریا و برو دفترچه رو پست کن. فقط اولاش شاید یه کم سخت باشه.
سلام گرم پس از مدتی دلتنگی
با محمد صادق هم نظر هستم، هم درخواست و هم پاسخ آخرش.
اما اول باید تبریک می گفتم که حالا با پوزش، خیلی مبارک باشد. تبریک من بخاطر تجارب این دوران است که عمری، عمر بلندی، بدردت خواهد خورد. زندگی با یک جمع بزرگ و لابد ناهمگون، کاری بزرگ است. البته فراموش نمی کنم که این بازده به شرط فضای آزادی بیشتر، ارزشمندتر خواهد بود اما چنانکه به درستی گفته اند، “کاچی به از هیچی”.
قربانت با تبریک به همسر گرامی
دقیقا به نظرم تجربه های خوبی داشت. باید حوصله کنم و درباره شان بنویسم
آقا تبریک
نوکرت هم هستم
همین خبرت واسه همه از هر چی شیرینیه شیرین تر بود
رفیق این روزا التماس دعا دارم بدجور
برام دعا کن علی جون
ممنونم دوست عزیزم
دمت گرم
پس شیرینی من چی؟
اون سر جاشه رفیق 😉
خلال دندان را پیشنهاد می کنم نمی دانی چه فضایی داره
تبریک میگم
جای ما خالی
حالا اولین کاری که با کارت پایان خدمتت میکنی چیه؟
تمدید پاسپورت قطعا!
قربان من در فضای ریدر به لینک صفحه شما برخوردم. حق و الانصاف دوران مزخرفی است و تبریک به خاطر رهایی. بنده یک یکسالی باید مشغول باشم با این حضرات. بهتره بگم که اونا با من مشغول خواهند بود به قولی!
تبریک! خلاص شدی.
ستاره ها مثل این که عوض شده. درجه ی تو دوران ما درجه سرهنگ بود. یا این که تو هم سرهنگی؟
هاها! نه! این اشکال درجه های سپاه و نیروی انتظامیه. ستاره های افسرای جزء خیلی شبیه قپه ی افسرای ارشده، فقط یه سوراخ وسطش داره. برای همین به ستوان و سروان میگن ستوان سوراخی یا سروان سوراخی! یه پست در موردش مینویسم به زودی