اینویجیلاتور
نشسته بودیم توی سالن باشگاه دانشجویان دانشگاه تهران و منتظر بودیم که امتحان آیلتس شروع شود. دختر خانمی هم داشت به انگلیسی خیلی خیلی شمرده و واضح توضیح میداد که حین امتحان چه باید بکنیم و چه نباید. قسمت آخر صحبتهایش، درست قبل از شروع امتحان، توضیحات مبسوطی داد در مورد دستشویی رفتن. یعنی شاید ده دقیقه توضیح داد که زمان پخش صدای لیسنینگ کسی نمیتواند دستشویی برود و پنج دقیقه اول و آخر هر بخش هم همینطور و در فاصله بین دو بخش هم همینطور و بقیهی اوقات هم هر کس که خواست دستشویی برود باید حواسش باشد که وقتش را از دست میدهد و نمیتواند آخر کار دبه کند که مثلا من دستشویی رفتهام و حالا باید پنج دقیقه وقت تلفشده داشته باشم و از این حرفها. کلا خلاصه صحبتهایش در یک کلام این بود که فکر دستشویی رفتن را از سرتان بیرون کنید تا آخر امتحان.
بحث دستشویی که تمام شد و نوبت شروع امتحان که رسید، همان دختر خانم گفت «حالا اینویجیلاتورهایی که قرار است بیرون از سالن باشند لطفا سالن را ترک کنند». حالا ما موقع ورود به جلسه دیده بودیم که عوامل برگزاری روی سینهشان کارتی نصب شده با عنوان « Invigilator» و فهمیدیم منظورش آنها است … اما پیرو فرمایش دختر خانم یکدفعه هفت هشت نفر از شرکتکنندگان هم راه افتادند که بروند بیرون که البته با جیغ و دادهای او متوجه اشتباهشان شدند و برگشتند سر جایشان نشستند. بندههای خدا لابد بعد از آن همه توضیح درباره دستشویی، فکر کرده بودند اینویجیلاتور یک جور کلمه مودبانه است برای شاشو!