سی و یکمین بهار ما

سی و یکمین بهار من است و اولین بهار زندگی مشترک.

امسال بالاخره تسلیم شدم و تلویزیون خریدم! زمان مجردی‌ام هشت سالی مستقل زندگی کردم و هیچ وقت نه تلویزیون داشتم نه وسوسه‌ی داشتنش را.

این یکی دو روزه مثل تلویزیون ندیده‌ها از صبح تا شب، کنترل به دست روی کاناپه لم داده‌ام و شبکه عوض می‌کنم. همسر گرامی هم که خرید تلویزیون به نوعی پیروزی او به حساب می‌آید، کم کم دارد شاکی می‌شود و به این روش جدید اتلاف وقت من حساسیت پیدا می‌کند.

امروز که سوم فروردین باشد هم آمده‌ام سر کار! بعضی شعبه‌های بانک از امروز باز بوده‌اند و از کامپیوتری‌ها هم از هر گروهی یک نفر باید سر کار حاضر باشد. من و کارآگاه بهمنی اینطور قرار گذاشتیم که هفته‌ی اول من باشم و هفته‌ی دوم او. به این ترتیب هفته‌ی دیگر جمع می‌کنیم و می‌رویم شیراز و بوشهر و شاید هم اهواز.

۱۲ Comments

  1. مصطفی 08 جولای 2010
  2. شاه فينقيلي 24 مارس 2008
  3. آنا 24 مارس 2008
  4. سورنا 24 مارس 2008
  5. mehrankarzari 23 مارس 2008
  6. افشین 23 مارس 2008
  7. پلنگ صورتی 22 مارس 2008
  8. پرنسس 22 مارس 2008
  9. محبوبه 22 مارس 2008
  10. پرواز 22 مارس 2008
  11. زبل‌خان 22 مارس 2008
  12. مرد جوان 22 مارس 2008

Leave a Reply