پس از 15 روز

من خیلی نثر مسجّع و مکلّف عبدالکریم سروش را دوست دارم و معمولا نامه هایش را چند بار میخوانم و بعضی هایشان برای خودم نگه میدارم.

در مورد نامه اخیر فکر میکنم دکتر 15 روز اخیر را کلّا درگیر نوشتنش بوده است چون اصطلاح «حرمت نظام هتک شد» که محور نامه است، مربوط میشود به سخنرانی 4 شهریور آیت الله در جمع نمایندگان دانشجویان خودی. (اصطلاحی که آنجا به کار رفت بود: «هتک آبروی نظام در مقابل ملتها»).

اما دو نکته در نامه هست که چندان نمی پسندم.

یکی این که مصراع «زان یار دلنوازم، شکری است با شکایت» تناسبی با لحن متن ندارد. خصوصا این عدم رعایت تناسب از سروش بعید بود چون خود او قبلا همین مصراع را خیلی به جا و شایسته در نامه ای خطاب به خامنه ای بکار برده بود. دهه ی هفتاد، در اوج درگیری های لفظی/قلمی سروش با اهل حوزه (از جمله با همین صادق لاریجانی که الان رئیس قوه قضاییه شده)، خامنه ای موضع صریحی گرفت و در یک سخنرانی، بدون نام بردن از سروش، سرفصلهای تفکرش را نقل کرد و کوبید جوری که کاملا معلوم بود خطاب سخنرانی چه کسی است. سروش در جواب نامه ی خیلی نرم و لطیفی نوشت که با همین مصرع شروع میشد و اول از مقام معظم رهبری تشکر کرد که او را قابل این حمله دانسته است (شکر از یار دلنواز)، بعد هم شکایتهای مودبانه ای مطرح کرده بود از اوضاع و احوال مملکت و برخوردهایی که با او شده بود و ….

دیگر این که «ریش سرباز بی نوایی را گرفتید …» مربوط میشود به دادگاه متهمان حمله به کوی دانشگاه تهران در 18 تیر 78. میشود گفت که پاراگراف مربوطه مشکل فصاحت دارد؛ یعنی نویسنده میخواسته بگوید که «همانطور که در 18 تیر فقط ریش سرباز بی نوا را گرفتید، الان هم قرار است همان کار را بکنید» و متن این منظور را نمیرساند. یا شاید هم دکتر به اشتباه تصور کرده که قضیه محاکمه سرباز و ریش تراش و این حرفها مربوط میشود به قضایای پس از 22 خرداد.

۳ Comments

  1. یک خواننده عوام کالانعام 12 سپتامبر 2009
  2. ایران 12 سپتامبر 2009
  3. محمد علی 12 سپتامبر 2009

Leave a Reply