فارسی باستان – 7 – چند خط از کتیبه‌ی داریوش

توجه:
خودآموز خط میخی فارسی باستان به آدرس تازه منتقل شده است و این صفحه دیگر به روز نمی شود. برای دسترسی به تازه ترین ویرایش روی این لینک کلیک کنید: «آموزش خط میخی فارسی باستان»

نامگذاری کتیبه‌های هخامنشی اینطوری است که اول نام اختصاری نویسنده می‌آید. مثلا D برای داریوش یا X برای خشایارشاه (Xerxes)؛ بعد حرف اختصاری محل کتیبه می‌آید، مثلا P برای تخت جمشید (Persepolis) یا B برای بیستون. آخر سر هم شماره‌ی کتیبه می‌آید.

به این ترتیب DPa می‌شود کتیبه‌ی اول داریوش در تخت جمشید (حالا باید یک راهنمای تخت جمشید داشته باشید تا نشان بدهد که از آن همه کتیبه‌ی داریوش کدام a است و کدام b) یا A2Ha می‌شود کتیبه‌ی اول اردشیر دوم در همدان.

کتیبه‌های هخامنشی آنقدرها تنوع ندارند. خیلی از شاهان هخامنشی آمده‌اند از روی دست داریوش تقلب کرده‌اند و یک کتیبه نوشته‌اند عین کتیبه‌ی سرسلسله، فقط آنجایی که داریوش می‌گوید: «منم داریوش، شاه بزرگ، شاه شاهان، پسر ویشتاسپ…» به جای داریوش و ویشتاسپ، اسم خودشان و پدرشان را نوشته‌اند.

مفصل‌ترین و متنوع‌ترین کتیبه‌ی هخامنشی، کتیبه‌ی پنج ستونه‌ی داریوش در بیستون است که در آن اول خودش و اجدادش را تا «هخامنش» نام می‌برد و کمی مباهات می‌کند که 9 نسل من شاه بوده‌اند و بعد داستان شورش او بر گئومات مغ و پیروزی‌اش و شورش‌هایی که در شاهنشاهی رخ داد و نحوه‌ی سرکوب شورش‌ها و بلایی که سر شورشی‌ها آمده است را نقل می‌کند.

ما در رشته‌ی فرهنگ و زبان‌های باستانی، در دو ترمی که درس فارسی باستان داشتیم، کار عمده‌مان خواندن همین کتیبه‌ی بیستون بود. (البته بجز آن چند کتیبه‌ی مختصر دیگر هم خواندیم از جمله کتیبه‌ی داریوش در سوئز)

حالا که الفبای خط میخی فارسی باستان را یاد گرفته‌اید، بیایید بخشی از یکی از کتیبه‌های داریوش را با هم ببینیم و از رو بخوانیم…

اما قبل از اینکه برویم سراغ کتیبه، حواس‌تان باشد که کتیبه‌های هخامنشی معمولا به سه زبان نوشته شده‌اند: فارسی باستان، عیلامی و اکدی. آن دو زبان دیگر هم خط میخی مخصوص به خودشان را دارند که خیلی هم پیچیده‌تر از خط فارسی باستان است. خلاصه اگر در تخت جمشید خواستید مهارت‌های خودتان را نشان دوستان و اقوام بدهید، حواس‌تان به این نکته‌ی بخصوص باشد که ضایع نشوید!

متنی که انتخاب کرده‌ام از کتیبه‌ی DNa است (روی آرامگاه داریوش در نقش رستم).


سه خط و کلا چهارده کلمه که البته با حذف کلمات تکراری می‌شود 9 کلمه.

1-

دو حرف ب و گ که با همان قاعده‌ی فتحه‌ی نهان، خوانده می‌شود baga

این همان کلمه‌ی «بغ» است که در بعضی متن‌های فارسی قدیمی هم پیدا می‌شود به معنای «خدا». این واژه در کلمه‌ی «بغداد» هم آمده. معنی پایتخت کشور دوست و همسایه، عراق، می‌شود: «خدا ساخت»!

2-

چهار حرف و، ز، ر، و ک. این کلمه در تمرین‌های قسمت چهارم هم بود که باز هم با قاعده‌ی فتحه‌ی نهان خوانده می‌شود vazraka

این واژه در فارسی امروز «بزرگ» تلفظ می‌شود. و تبدیل شده به ب و ک تبدیل شده به گ. کمی هم صدای واژه‌ها عوض شده. این عوض شدن صداها در طول زمان قواعد و قوانینی برای خودش دارد که اسمش را می‌گذارند قواعد آوایی. با دانستن این قواعد آوایی (که خیلی هم مفصل‌اند) می‌شود گفت که فلان کلمه‌ی فارسی امروزی احتمالا در زمان داریوش و خشایارشا چطور تلفظ می‌شده؛ یا واژه‌ای که زمان هخامنشیان وجود داشته رد پایش را در کدام واژه‌های امروزی گذاشته.

3-

این واژه هم در تمرین‌های قسمت چهارم بود و تابلو است که خوانده می‌شود Auramazdā.

این سه واژه با یکدیگر می‌شوند baga vazraka Auramazdā یعنی «خدای بزرگ اهورامزدا» یا ادبی‌تر بخواهیم بگوییم «بغ بزرگ اهورامزدا»

4-

خوانده می‌شود hya و معنی می‌دهد «که». از نظر دستوری «موصول» به حساب می‌آید.

5-

این کلمه آخر خط شکسته و قسمت دومش در خط بعد (خط دوم) نوشته شده. قرار بود تا وقتی به «واژه‌جداکن» نرسیده باشیم، واژه را ادامه بدهیم، پس این واژه خوانده می‌شود imām. احتمالا نمی‌توانید حدس بزنید چه معنی می‌دهد و فکرتان به جاهای «خیلی بی‌ربط» می‌رود. ولی اگر کرد بودید حدس زدنش برای‌تان راحت‌تر بود. واژه معنی می‌دهد «این». (بعضی از کردها برای اشاره به نزدیک می‌گویند ima)

6-

خوانده می‌شود būmim. این همان «بوم» است که فردوسی می‌گوید: «که مازندران شهر ما یاد باد/ همیشه بر و بومش آباد باد» البته آن موقع معنی‌اش می‌شده «زمین». دقت کردید که هر دو کلمه به im ختم شده‌اند؟ این قضیه نکته‌ی دستوری دارد که بعدا به آن می‌پردازیم.

7-

خوانده می‌شود adā. فعل است به معنی «ساخت» یا «کرد». البته دقیق‌تر بخواهیم بگوییم می‌شود «داد» به همان معنی که در «خداداد» و «بغداد» آمده. کمی قدیم‌تر فعل «دادن» معنی «آفریدن» داشته است.

فعل‌های فارسی باستان خیلی داستان دارند که می‌ماند برای بعد.

فعلا پس یک جمله‌ی کامل خواندیم: «بغ بزرگ اهورامزدا، که این زمین را آفرید»!

دو جمله‌ی بعدی هم خیلی شبیه این است و راحت می‌شود خواند…

8- تکراری است. همان hya به معنای «که»

9-

قرار شد که این جمله هم شبیه قبلی باشد. وقتی imām معنی بدهد «این» لابد avam هم معنی می‌دهد «آن»! (باز هم اگر کرد بودید راحت حدس می‌زدید!)

10-

کلمه‌ی شش حرفی ولی بسیار ساده‌ی بعدی هست asmānam. وقتی اهورا مزدا در جمله‌ی قبلی «این زمین» را آفرید، قاعدتا در این جمله باید «آن آسمان» را آفریده باشد دیگر!

11- همان فعل adā به معنی «آفرید»

پس تا اینجا شد «بغ بزرگ اهورا مزدا، که این زمین را آفرید، که آن آسمان را آفرید»

بعد از زمین و آسمان نوبت چیست؟

بعله! انسان! البته به گفته‌ی شاه هخامنشی، «مرد»!

12- hya به معنای «که»

13-

همان واژه‌ای که باید معنی «مرد» بدهد، خوانده می‌شود martiyam.

دقت کنید که i صدای ئی می‌دهد و y حرف ی است و این دوتا در خط میخی با هم تفاوت دارند.

باز هم دقت کنید که به جای «مرد» می‌گفته‌اند «مرت».

14- همان فعل آفریدن.

پس این سه خط که از کتیبه‌ی داریوش در نقش‌رستم خواندیم، معنی‌اش شد: «بغ بزرگ اهورامزدا، که این زمین را آفرید، که آن آسمان را آفرید، که مرد را آفرید …» و بعدا باید ببینیم چرا اکثر واژه‌های این کتیبه به –m ختم می‌شدند و فعل adā چطور ساخته شده است.

انتقال خود آموز فارسی باستان به سایت خودمان

توجه:
خودآموز خط میخی فارسی باستان به آدرس تازه منتقل شده است و این صفحه دیگر به روز نمی شود. برای دسترسی به تازه ترین ویرایش روی این لینک کلیک کنید: «آموزش خط میخی فارسی باستان»

خود آموز فارسی باستان را بردم روی سایت خودم به آدرس

فعلا کمی با فایرفاکس مشکل دارد البته.

فارسی باستان – 6 – نکات پایانی خط

توجه:
خودآموز خط میخی فارسی باستان به آدرس تازه منتقل شده است و این صفحه دیگر به روز نمی شود. برای دسترسی به تازه ترین ویرایش روی این لینک کلیک کنید: «آموزش خط میخی فارسی باستان»

این آخرین قسمت از درس‌های آموزش فارسی باستان است که به خط مربوط می‌شود. با دانسته‌هایی که در این درس ارائه می‌شود، دیگر می‌توانید کتیبه‌های فارسی باستان را روخوانی کنید و آماده شوید که قسمت سخت کار، یعنی فهمیدن معنی کتیبه‌ها را آغاز کنید.

اندیشه‌نگارها (کوته‌نوشت‌ها

ایده‌ی کوته‌نوشت یا Acronym از زمان کوروش و داریوش وجود داشته. در کتیبه‌های هخامنشی، واژه‌هایی مثل شاه، اهورامزدا و چند واژه‌ی دیگر خیلی تکرار شده است. برای صرفه‌جویی در وقت و سنگ، به تدریج برای این واژه‌ها علامت‌های اختصاصی به وجود آمده. جالب است که در هیچ‌کدام از کتیبه‌های داریوش چنین علامت‌هایی نیست و انگار تنبلی از نسل‌های بعد به شاهان هخامنشی هم سرایت کرده!

به هر حال این شش علامت هم در خط میخی فارسی باستان وجود دارد که هر کدام نشانگر یک کلمه هستند:

واژه

علامت

کلید

اهورامزدا

W

W

اهورامزدا (مکرر)

خدا

شاه

Q

Q

کشور

(11(1

)11)1

زمین

e

e

همانطور که می‌بینید، فونت پارسوماش علائم مربوط به سه‌تا از این کوته‌نوشت‌ها را ندارد. البته کوته‌نوشت مربوط به کشور را می‌شود با کلید‌های پرانتز بسته و عدد 1 ساخت.

اعداد

سیستم عددنویسی فارسی باستان شبیه رومی است. یعنی عدد صفر نداریم، برای اعداد پایه علامت‌هایی وجود دارد، اعداد دیگر از جمع اعداد پایه به وجود می‌آیند.

در جدول می‌بینید که فونت پارسوماش یک نقص دیگر هم دارد: علامت عدد 100 را ندارد. شکل عدد 100 در خط میخی در علامت مربوط به 120 نشان داده شده است. اگر علامت ( را که مربوط به 20 است از 120 ({) حذف کنیم، چیزی که باقی می‌ماند (یک میخ عمودی و دو افقی که از تیزی به هم چسبیده‌اند) علامت 100 به دست می‌آید.

عدد

نمایش

کلید(ها)

1

1

1

2

2

2

3

12

12

4

22

22

5

221

221

6

222

222

7

2221

2221

8

2222

2222

9

22221

22221

10

0

0

11

01

01

12

02

02

13

021

021

14

022

022

15

0221

0221

16

0222

0222

17

02221

02221

18

02222

02222

19

022221

022221

20

(

)

30

000

000

40

((

))

50

0((

0))

60

(((

)))

70

0(((

0)))

80

((((

))))

90

0((((

0))))

100
120

{

}

خوب، با این دانسته‌ها


فارسی باستان – 5 – چند نکته‌ی ابتدایی دیگر

توجه:
خودآموز خط میخی فارسی باستان به آدرس تازه منتقل شده است و این صفحه دیگر به روز نمی شود. برای دسترسی به تازه ترین ویرایش روی این لینک کلیک کنید: «آموزش خط میخی فارسی باستان»

توی قسمت سوم بیست و سه علامت از خط میخی را نشان دادیم و قواعد اولیه نوشتن را هم گفتیم.

توی این قسمت و قسمت بعدی، آوانگاری، بقیه علائم، و قواعد پیچیده‌تر را توضیح می‌دهیم تا بتوانید خط کتیبه‌های فارسی باستان را بخوانید (برای معنی کردنش البته خیلی کارها مانده است هنوز …)

آوانگاری

رسم است برای نشان دادن شیوه‌ی تلفظ واژه‌های فارسی باستان، از نوعی نگارش لاتین استفاده می‌کنند که نامش را گذاشته‌اند «آوانگاری» (transliteration)

توی قسمت‌های قبلی برای نوشتن تلفظ مثال‌ها از آوانگاری فارسی باستان استفاده کردیم و قواعدش هم خیلی ساده است. یعنی همه چیز با استفاده از خط لاتین و الفبای انگلیسی نوشته می‌شود. فقط برای صداهای بلند، مثل (صدای آ در «کار»، ئو در «دور» و ئی در «تیر»)، یک خط تیره بالای حرف صدادار قرار می‌گیرد: kār، dūr و tīr

برای حروفی مثل خ، چ و ش که در انگلیسی وجود ندارند یا دو حرفی نوشته می‌شوند هم علامت‌های معادلی در نظر گرفته شده است: x برای خ، č برای چ و š برای ش

واژه جداکن

در خط میخی برای اینکه دو واژه را از هم جدا کنیم، به جای فاصله گذاشتن، بین‌شان علامت / می‌گذاریم. جالب است بدانید که برای کتیبه‌نویسان هخامنشی اصلا مهم نبوده که کلمه آخر خط تمام می‌شود یا نه؛ هر کلمه‌ای آنجا تمام می‌شود که به علامت / برسد، حالا می‌خواهد در همین خط باشد یا خط بعدی.

دو حرف دیگر

دو حرف دیگر در فارسی باستان هست به شکل‌های o و c. اولی (o) صدای ث عربی یا th انگلیسی می‌دهد (سین نوک زبانی) و بصورت Ѳ آوانویسی می‌شود. دومی (c) هم صدای Ѳr می‌دهد (یعنی همان ث و یک ر) البته زبان‌شناسان کمی سر اینکه این حرف واقعا چه صدایی می‌داده اختلاف دارند ولی اکثریت نظرشان همین است که نوشته‌ایم.

حرف‌هایی با صداهای دیگر

فرض کنید با آنچه تا اکنون از خط میخی دانسته‌ایم، بخواهیم بنویسیم کوروش. قاعدتا چیزی که می‌نویسیم این شکلی است:

kuruS

اما چیزی که توی کتیبه‌ها نوشته شده است این شکلی است:

KuRuS

می‌بینید که دو حرف ک و ر متفاوت با چیزی که انتظار داشتیم نوشته شده‌اند. اگر یادتان باشد، همه‌ی حروفی که در جدول پیشین نمایش دادیم صدای فتحه‌ی نهان داشتند. حالا بعضی از حروف خط میخی، حالت(هایی) با صدای غیر فتحه دارند… سخت شد؟! اینطور بگوییم که یک حرف داریم به شکل k که صدای k یا ka می‌دهد. آنوقت یک حرف دیگر هم داریم به شکل K که صدای ku می‌دهد. پس اگر در خط میخی بخواهیم بنویسیم kar یا kār یا tik از شکل اول (k) استفاده می‌کنیم اما اگر بخواهیم بنویسیم kūrūš یا هر کلمه‌ی دیگری که k در آن صدای ضمه دارد (کوتاه یا کشیده) از شکل دوم (K) استفاده می‌کنیم.

دقت کنید که در نوشتن کوروش، بعد از حرف K، صدای u آمده است. خود K ضمه دارد، ما هم یک صدای u اضافه کردیم، پس یعنی صدای کشیده‌ی اووو داریم (در آوانویسی می‌نویسیم ū)

همین قاعده در مورد r و R هم صدق می‌کند. بعضی حروف خط میخی هم صدای i دارند مثل علامت M که صدای mi می‌دهد یا V که صدای Vi می‌دهد.

جدول زیر تکمیل شده‌ی جدول قسمت سوم است.

می‌بینید که همه‌ی واژه‌ها حتما حالت فتحه‌دار را دارند ولی تعداد اندکی حالت مربوط به صداهای دیگر را دارند.

-u

-i

-a

شکل

کلید

شکل

کلید

شکل

کلید

u

u

i

i

a

a

b

b

b-

ب

:””’~’

p

p

p-

پ

T

T

t

t

t-

ت

o

o

Ѳ

ث

c

c

ç

ثر

J

J

j

j

j-

ج

C

C

č-

چ

x

x

x-

خ

?

?

D

D

d

d

d-

د

R

R

r

r

r-

ر

z

z

z-

ز

s

s

s-

س

S

S

š-

ش

f

f

f-

ف

K

K

k

k

k-

ک

G

G

g

g

g-

گ

l

l

l-

ل

,

,

M

M

m

m

m-

م

N

N

n

n

n-

ن

V

V

v

v

v-

و

h

h

h-

ه

y

y

y-

ی

تمام شد؟ نه فقط یک ذره‌ی دیگر مانده …!

فارسی باستان – 4 – چند تمرین

توجه:
خودآموز خط میخی فارسی باستان به آدرس تازه منتقل شده است و این صفحه دیگر به روز نمی شود. برای دسترسی به تازه ترین ویرایش روی این لینک کلیک کنید: «آموزش خط میخی فارسی باستان»

خوب! برای اینکه اعتماد به نفس‌تان بالا برود چند تا تمرین انجام بدهید:

سعی کنید واژه‌های زیر را که همه از کتیبه‌های هخامنشی کپی شده‌اند، بخوانید. واژه‌هایی را انتخاب کرده‌ام که به معادل امروزی‌شان خیلی نزدیک هستند و برای اینکه نتوانید تقلب کنید، به جای استفاده از فونت، عکس واژه را گذاشته‌ام.

(راستی از جدولی که در شماره‌ی قبلی آورده‌ام حتما استفاده کنید و انتظار نداشته باشید که شکل علامت‌ها را حفظ باشید. خود داریوش هم با نگاه به جدول می‌خوانده!)

1- (معادل امروزی‌اش را نمی‌توانید حدس بزنید؟!)

2- (حروفی که تلفظ‌شان به هم نزدیک است، ممکن است در طول زمان جای هم را بگیرند، مثلا و و ب یا ک و گ)

3- (باز هم مثل قبلی، جای حرفی که اجدادمان ت تلفظ می‌کرده‌اند، ممکن است ما د تلفظ کنید

4- (زحمت خواندن حروفش زیاد است ولی وقتی حروف را خواندید داد می‌زند که چه واژه‌ای است)

5- (اگر نتوانستید حدس بزنید، بدانید که اسم یک آدم خیلی خیلی مهم است)

ما و آموزش فارسی باستان

خیلی وقت بود که می‌خواستم یک خودآموز ساده و روان و عامیانه برای فارسی باستان بنویسم. به نظرم خیلی‌ها هستند که دل‌شان می‌خواهد از کتیبه‌های تخت‌جمشید و بی‌ستون و … سر در بیاورند ولی مرجع به‌دردبخوری برای آموختن ندارند.

البته کتاب در باره‌ی فارسی باستان زیاد هست ولی تا جایی که من دیده‌ام همه‌ی کتاب‌ها مخاطب آکادمیک دارند و مثلا آموزش فارسی باستان را از نظام آوایی شروع می‌کنند و با بحث‌های سنگین گرامری و ریشه‌شناسی ادامه می‌دهند و با واژه‌نامه‌ای به ترتیب حروف الفبای سانسکریت تمام می‌کنند. (حتی کتاب خودآموز فارسی باستان نوشته‌ی هاشم رضی هم تقریبا اینجوری است)

این جور کتاب‌ها شاید به درد دانشجویان رشته‌های مرتبط بخورد ولی به کار خواننده‌ی آماتوری که فقط دلش می‌خواهد کمی از کتیبه‌های تخت‌جمشید و بیستون سر دربیاورد، نمی‌آید.

توی سایت‌های اینترنتی هم خودآموز دندان‌گیری پیدا نکردم. چندین سایت و وبلاگ ناقص دیدم و یکی دو تا که مطلب‌شان کامل بود، معمولا خلاصه‌ی کتاب «تاریخ زبان فارسی» دکتر ابوالقاسمی بودند که آن هم به درد مخاطب عام نمی‌خورد.

خوب، امروز شروع کرده‌ام و فعلا سه مطلب توی وبلاگم نوشته‌ام (یک و دو و سه) که قصد دارم منتقل‌شان کنم به سایت دیگر چون فکر می‌کنم وبلاگ قالب خوبی برای کارهای آموزشی نیست.

با خودم این‌طور فکر کرده‌ام که فعلا یک متن آموزشی اولیه می‌نویسم و بعدا با کمک دوستان، هم از نظر محتوایی و هم از نظر گرافیکی بهترش می‌کنم. در نهایت قصد دارم کارم را تبدیل کنم به یک کتاب دقیق و ساده و خوش‌آب‌ورنگ و احتمالا یک کتاب کمکی برای تمرین. تا خدا چه خواهد …

فارسی باستان – 3 – نکته‌های اولیه

توجه:
خودآموز خط میخی فارسی باستان به آدرس تازه منتقل شده است و این صفحه دیگر به روز نمی شود. برای دسترسی به تازه ترین ویرایش روی این لینک کلیک کنید: «آموزش خط میخی فارسی باستان»

خط میخی، بر خلاف ظاهر ترسناکی که دارد، خیلی خط ساده‌ای است. یعنی آسان‌ترین قدمی که در راه یاد گرفتن زبان فارسی باستان و خواندن کتیبه‌های هخامنشی برمی‌دارید، همین یاد گرفتن خط است.

خط میخی، بر خلاف سایر خطوط ایرانی، از چپ به راست نوشته می‌شود (مثل انگلیسی) و علامت‌هایش به هم نمی‌چسبند (بر خلاف فارسی نو و پهلوی). بنابراین کافی است که شکل حروف و چند قاعده‌ی ساده را یاد بگیرید تا بتوانید بخوانید و بنویسید.

با چند مثال ساده شروع می‌کنیم و چند واژه‌ی امروزی را به خط میخی می‌نویسیم (توجه داشته باشید که نگارش و تلفظ واژه‌های باستانی کلماتی که مثال می‌زنیم ممکن است زمین تا آسمان با معادل امروزی‌شان فرق داشته باشد)

1- دست (dast) نوشته می‌شود:

dst

dst

قاعده‌ی اول این که صدای فتحه (a) نوشته نمی‌شود. اکثر حروف بی‌صدای فارسی باستان (مثل d، s و t) صدای فتحه‌ی نهفته دارند. یعنی یا ساکن خوانده می‌شوند یا با فتحه. پس چیزی که نوشتیم می‌توانست dasat یا dasata هم خوانده شود.

2- شیر (šīr) نوشته می‌شود:

Sir

Sir

دقت کنید که در فونت پارسوماش، حروف کوچک و بزرگ انگلیسی ممکن است نماینده‌ی حروف خط میخی متفاوتی باشند. مثلا s می‌شود سین (مثل دست) و S می‌شود شین (مثل شیر). اگر از Word استفاده می‌کنید بهتر است Auto-capitalizing را غیر فعال کنید.

قاعده‌ی دوم این که هر صدایی غیر از فتحه را باید بنویسید. چه صداهای کوتاه و چه بلند. اینجا هم که به صدای ئی نیاز داشتیم، از حرف i استفاده کردیم. البته این قاعده چند استثناء دارد که بعدا اشاره می‌کنیم. فعلا چند مثال دیگر:

3- کار (kār) نوشته می‌شود:

kar

kar

(دقت کنید که برای صدای آ یک حرف a گذاشتیم)

4- مهران و شهنام و امیر و علی و همسر هم به ترتیب نوشته می‌شوند:

mihran

Shnam

amir

ali

hmsr

خوب فعلا با همین دو قاعده و جدول زیر می‌توانید واژه‌های رایج فارسی را به خط میخی بنویسید.

در جدول به نکات زیر دقت کنید:

1- توی ستون دوم، b(a) یعنی اینکه این حرف می‌تواند هم b باشد و هم ba (همان قضیه‌ی فتحه‌ی نهان)

2- توی ستون کلید، حروف بزرگ را Bold
کرده‌ام (مثلا نگاه کنید به S
برای شین و s برای سین)

3- حروف فارسی باستان همین‌ها نیستند. چند حرف و علامت دیگر را نیاورده‌ام.

4- در فارسی باستان حرف ی (مثل یخ) با صدای ئی مثل (دین) فرق دارد و دو علامت جدا دارند.

حرف/صدای فارسی

صدای لاتین

کلید

شکل میخی

ا آ

a/ā

a

a

ئی

i/ī

i

i

ئو

u/ū

u

u

ب

b(a)

b

b

پ

p(a)

p

p

ت

t(a)

t

t

ج

j(a)

j

j

چ

č(a)

C

<
/td>

C

خ

x(a)

x

x

د

d(a)

d

d

ر

r(a)

r

r

ز

z(a)

z

z

س

s(a)

s

s

ش

š(a)

S

S

ف

f(a)

f

f

ک

k(a)

k

k

گ

g(a)

g

g

ل

l(a)

l

l

م

m(a)

m

m

ن

n(a)

n

n

و

w(a)

v

v

ه

h(a)

h

h

ی

y(a)

y

y

فعلا کمی با همین‌ها تمرین کنید تا بعد …

آموزش فارسی باستان – 2 – درباره‌ی فونت پارسوماش

توجه:
خودآموز خط میخی فارسی باستان به آدرس تازه منتقل شده است و این صفحه دیگر به روز نمی شود. برای دسترسی به تازه ترین ویرایش روی این لینک کلیک کنید: «آموزش خط میخی فارسی باستان»

«پارسوماش» نام کهن شهری است که الان می‌نامیم «مسجد سلیمان». سازنده‌ی گمنام فونت Parsoomash هم به افتخار همین شهر که زمان هخامنشیان مرکزیت سیاسی اقتصادی داشته است، قلم را نامگذاری کرده است.

فونت پارسوماش یک خوبی دارد و یک بدی. خوبی‌اش این است که حروفش روی حروف انگلیسی صفحه کلید نگاشت شده‌اند. یعنی اگر می‌خواهید به خط میخی بنویسید ب، کافی است با این فونت بنویسید b. اینجوری کار با فونت برای تازه‌کارها آسان‌تر است.

بدی فونت پارسوماش این است که از استاندارد یونی‌کد مربوط به خط میخی تبعیت نمی‌کند. یعنی به معنی دقیق کلمه فونت فارسی باستان به حساب نمی‌آید و بیشتر یک نقاشی روی حروف استاندارد انگلیسی است (چیزی شبیه Wingdings)

به هر حال این فونت پارسوماش کار ما را راه می‌اندازد پس برویم سراغ اصل مطلب …
بخشهای دیگر را هم ببینید

آموزش فارسی باستان (خط میخی) 1

توجه:
خودآموز خط میخی فارسی باستان به آدرس تازه منتقل شده است و این صفحه دیگر به روز نمی شود. برای دسترسی به تازه ترین ویرایش روی این لینک کلیک کنید: «آموزش خط میخی فارسی باستان»

اول بروید و قلم پارسوماش را دریافت و نصب کنید.

توی Word یا هر ویرایشگر دیگری که استفاده می‌کنید، در حالت تایپ لاتین، قلم Parsoomash را انتخاب کنید و بنویسید ap

اگر نوشته‌تان به این صورت در آمد: یعنی اوضاع مرتب است و فونت‌تان درست نصب شده و توانسته‌اید به فارسی باستان بنویسید «آب»!

عجله دارید که بنویسید بابا آب داد؟ آهسته آهسته!

بخشهای دیگر را هم ببینید

اهورا پیروز خالقی یزدی

«معروف به هخا از اُسكلان معروف شيراز و بنيانگذار سلسه هخامنشيان است. او توسط کوروش کبیر سلمانی رشتی به قتل رسيد و هم اکنون روح او در بدن جورج مايکل رسم و رسوم های آيين زرتشتی را زنده نگاه می دارد از اثار او ميتوان به روزنامه لوموند اشاره كرد كه سالها پس از مرگش به قلم وي نگاشته خواهد شد. مقبره او در ممقان نيست. وی صاحب چندین هواپیمای جت مسافربری بود که در جریان عزیمت به ایران در فرودگاه عشق‌آباد تهران منشعب شد.»

این توضیحات را در سایتی پیدا کردیم به نام «نانشنامه» که هجو ویکی‌پدیاست. یعنی عینا همان ویکی‌پدیای فارسی است، فقط محتویاتش چرت و پرت است.

نانشنامه در معرفی خودش می‌گوید: «به نانشنامه به هیچ وجه خوش نیامدید. از اینکه گذارتان به اینجا افتاده‌است بسیار متأسفیم و بر وقتی که در اینترنت تلف می‌کنید افسوس می‌خوریم.

ایدون بدانید که نانشنامه معتبرترین تألیف بشری است و به قدری معتبر است که حتی شما هم می‌توانید آن را ویرایش می‌کنید. حتی همین صفحه را. لطفاً اطلاعات غلط غلوط خود را با نمک طنز و لطیفه به اینجا بیفزایید تا آیندگان بهانه‌ای برای دشنام‌دادن به شما بیابند. موجودات اخموی نتراشیده و نخراشیده که از نعمت توانایی لذت از هزل و طنز بی‌بهره‌اند از گشت‌وگذار در اینجا آزار خواهند دید. لطفاًبعداً شکایت مفرمایید تا مجبور به بی‌محلی به شما و شکستن غرور کاذبتان نشویم.»