«آره من هم باید هم دانشکدهای شما میشدم اما خودم نخواستم… یعنی باورتون نمیشه من سال 81 با رتبه 17 دانشگاه قبول شدم و وقتی که نتایج اومد، همه اومدن بهم گفتن برو سازمان سنجش اعتراض کن و من باید به تک تکشون توضیح میدادم که خودم دانشگاه تهران رو اول زدم… آخه دوتا موضوع بود… هم یه سری رفیقام رفته بودن دانشگاه تهران و میخواستیم با هم باشیم… هم اینکه این شریفیا… میبینی پسره پیرهن و شلوار نخی پوشیده با کفش کتونی! من حاضرم بمیرم ولی با همچین آدمی همکلاسی نباشم!»
دیروز با سیاوش دیباج سوار خطیهای سیدخندان-پونک شده بودیم و داشتیم میرفتیم خانه… این سیاوش خان دیباج یکی از محترمترین و باشخصیتترین و فرهنگیترین همکاران ما است که تازگیها، هم در شرکت به اتاق روبرویی من منتقل شده و هم فهمیدهایم که خانههایمان خیلی به هم نزدیک است. خلاصه یکی دو روزی است که شبها با هم میرویم خانه و کلی دیالوگهای فرهنگی لذت بخش داریم.
توی آن خطی کذایی هم داشتیم از کلاس ستارهشناسی که این روزها میرود صحبت میکردیم و از فریدون جنیدی یاد میکردیم و درباره خط پهلوی و امکان رواج مجددش میگفتیم… که رسیدیم به ته خط و موقع پیادهشدن، بغل دستیمان از سیاوش دربارهی کلاس ستارهشناسی پرسید و سیاوش هم که گفتم خیلی آدم مودبی است تعارف کرد که ایمیلت را بده تا جزوههایش را برایت بفرستم… لای صحبتها نمیدانم چه شد که طرف پراند که من کامپیوتر و حقوق میخوانم و سیاوش هم گفت که ما هم مهندس کامپیوتریم و من دانشگاه آزاد درس خواندهام و ایشان (یعنی من) شریف!»
آقا اسم شریف که آمد انگار طرف را برق گرفته باشد! کمی مِنمِن کرد و آن پاراگراف اول را یک نفس (انگار که حفظ کرده باشد) ادا کرد!… من کمی هاج و واج شدم و کمی هم بدم آمد ولی جرات نکردم جلوی سیاوش (که خیلی اصول اخلاقی سفت و سختی دارد) چیزی بگویم!
فکر میکنم همهی کسانی که دانشجو یا فارغالتحصیل شریف هستند، کلی خاطره دارند از پیشداوریها و تصویرهای ذهنی که دیگران در مورد «شریفیها» دارند و گهگاهی آن را بروز میدهند… من که همه جورش را دیدهام!
پ.ن: به سرم زده این پیشداوریها و تصویرهای ذهنی را جمعبندی کنم و بنویسم. اگر خاطرهی مربوطی دارید برایم بفرستید لطفا!
راستش چندوقت پیش دوستم بهم گفت یه پسری ورودی 94 که داره برق شریف میخونه رو میشناسه ومیخواد باهاش صحبت کنه که مشاورمون بشه واون مارو تومسیر کنکور راهنمایی کنه منم ازخدام بود رفتم تحقیق کردم دیدم رتبه واسمش همه صحت داره اون اقامشاورمون شد بد دوستم رو که یه سالی بود میشناخت به بهونه ی تنبل بودن حذف کرد منم فهمیدم ایشون یه دختربازحرفه ایه خودم انصراف دادم واقعن هنوزتوشکم.
چ قدر خوشم میاد از ناظر بحث های جنجالی و گاها کلیشه ای افراد درباره درس و دانشگاه و رشته ی تحصیلی و … باشم!
و آیا شریف و دانشجویانش این چنین مستحق پیش داوری های دیگران هستند؟!
ب شخصه علاقه ی بی حد و حصری ب رفتن به رشته ی فیزیک این دانشگاه دارم و آیا منِ دانش آموز سوم ریاضی بعد از رسیدن ب آرزوم غیر اجتماعی خودخواه و از نظر بعضی خل و دیوانه خواهم شد؟ الله اعلم ولا غیر
من عاشق شریفم .هیچ دانشگاهیو به شریف ترجیح نمی دم .هر کسی هم که بد میگه از شریفی ها از حسودیشونه.
شرف المکان بالمکین
نباید تصور بشه که ارزش شریفی ها (اگه ارزشی باشه) به دانشگاهشون هست . بلکه برعکس ارزش دانشگاه شریف (اگه ارزشی باشه ) به شریفی های درونش هست .
این دانشگاه هست که به دانشجوهاش می نازه نه بالعکس.
من البته شریفی نبودم ولی دوستان شریفی زیادی داشتم و دارم . خیلی هاشون آدم های اتفاقا خاکی هم بودن بعضی هاشون هم ادعاشون گوش فلک را کر می کرده.
ولی در نهایت اون چیزی که باقی موند و تاثیر گذار بود ، هدف و بزرگی حود افراد بود نه دانشگاه افراد. نه اسم ها و لقب ها .
سلام به برو بچ شریفی اینجا
آقا ی سوال.میخواستم بپرسم برق اونجا چجوریاست؟؟؟ واقعا اینقد که میگن پدرآدمو در میاره؟؟؟
من دلم میخواد دو تا رشته برق و فیزیکو همزمان بخونم. ولی از وقتی مطلبی ک بابک فتوحی -المپادی فیزیک دانشجوی شریف- نوشته بود رو خوندم به کلی نا امید شدم!!!!!
سلام
این مطلب رو کجا خوندی؟
منم میخام بخونمش
به نظر من بیاید شریف به این قضاوتا بخندیدD:
سلام خدمت دوستان عزیز من کنکور دادم رتبم ۲۵شد اومدم شریف باور کنین همه حرفا در مورد شریف دروغه.بچه های اینجاهم مثل جاهای دیگه اند.نمیدونم چرا بعضی ها میخان بچه های شریف رو عجیب غریب نشون بدند.اتفاقا من هر شب تو خوابگاه فوتبالم.
سلام
بچه ها به نظر من بچهای شریف و امیر کبیرو و… خلاصه دانشگاه های با پدر مادر بچه هاشون خیلی با استعداد و سخت کوش هستن و واقعا حیف میشن تو این دانشگاه ها
من خودم کارشناسی ناپیوسته از دانشگاه آزاد علی آباد کتول تو رشته مکانیک(تاسیسات) دارم و دفتر شرکتم تو میدان توحید هستش و اتفاقا دو نفر فارغ التحصیل دانشگاه امیر کبیر دارم که واسم کار میکنن واقعا بچه های پرتلاشی هستن ولی دوتا مشکل اساسی هستش :
۱- تمام مانور و افتخارشون اینه که از امیر کبیر مدرک گرفتن و واقعا تئوری قویی دارن زبان بیشتر بلدن ولی دوست ندارن خاکی بشه لباسشون واین باعث عقب موندنشون میشه و تو عمل ضعیف هستن .
۲- وارد کار که میشن میخوره تو ذوقشون که اینهمه ما تلاش کردیم برای انواع تئوری های سیالاتی همش هیچ
۳- تجربه به من ثابت کرده بچه های دانشگاه آزادی گرچه زبان انگلیسی بلد نیستن گرچه انتگرال نمیتونن خوب گیرن ولی به دلایلی فکر اقتصادی بهتری دارن و بیشترعلاقه دارن واسه خودشون کار کنن و کمتر غرور کاذب دارن و خیلی راحت خاکی میشه لباسشون و مطمئن باشید دانشگاه ازادی نمیتونه اپلای بگیره بره اروپا نمیتونه ازمون استخدامی قبول شه (مثل خودم) ولی تعجب نکنین ماشینی که سوار میشه قیمتش چند برابر ماشین شماست
جای مزخرفیه… اگه کسی میخواد زندگی بکنه،اذیت نشه، دورُ بریاش آدمایی نباشن که به جز درس دغدغه های دیگه ای هم دارن، اصلا شریف نیاد…
شاید فک کنی که تاثیر نمیذاره این چیزا روی رفتارت…اما اشتباه میکنی…به ترم 2 و 3 که رسیدی 2 حالت داره، یا یک آدم خودخواه میشی که به کسی فکر نمیکنه جز خودش و کسب کردن موفقیتای علمی…یا یه آدم سرخورده که چون یه جا عقب افتادی از بقیه ی خرخونا،بخش بزرگی از زندگیتُ از دست میدی…
آقا همش حــــــــــــــــــــــــرفه!!!! نیاید اینجا!!
این بچه های شریف خوبن ولی اعتمادبه نفسشون آمپرترکونده!خیلیییی مغرورن وخودخواه….دانشجواستنفورداین همه مغرورنیس اینامغرورن!خاکی باشین به نفعتونه
از نظر من همه جا همه جور ادم هست و اینکه ما نباید با دیدن یا شنیدن ظاهر گفته های اشخاص در مورد اونها قضاوت کنیم چه برسه به جمعی که توش فعالیت دارن
سلام من ورودی ۹۲دانشگاه الزهرا با رتبه ۲۶۰۰ هستم ترم پیش این قضیه منو خیلی عذاب میداد مخصوصا اینکه بچه های الزهرا ضریب هوشیه فوق العاده پایینی دارن خلاصه اینکه تصمیم گرفتم به هر قیمتی که شده بیام شریف و خدا رو شکر همینطور هم شد یعنی من تذم یکمو الزهرا خوندمو و ترم دوم رو دارم شریف میخونم
هیچ وقت فکر نکنین که شریف خیلی خاصه و اگه موقع کنک.ر نتونستین بیاین باید تا ارشد صبر کنین هر موقعد که اراده کنید میتونین بیاین کافیه بخواین
و در مورد اخلاق بچه های شریف ورودی های ۹۱و۹۲ خیلی اخلاق بدی دارن و خیلی خودشونو میگیرن در کل شریف اونقدر چیز مهمی نیست که بخواین بهش فکر کنید
درست صحبت کن عزیزم!
من دانشجوی الزهرام ضریب هوشیم هم اوکیه! رفیقام هم همه اوکین بالاتفاق!
شما چهار تا از دوستات مغز نداشتن چرا نسبت میدیش به بچه های الزهرا؟! انصاف هم خوب چیزیه! والا!
نبینم دیگه ازین حرفا بزنی راجع به بچه های الزهرا! خلاصه که دفعه آخرت باشه… !
موفق باشی!
از قرار معلوم همین یکی دو ترم روتون خیلی تاثیر گذاشته 😀 خیلی شریفی شدین 😀
in k ma bekhaim bache ha ro vase zahereshooon maskhare konim doros nis,man zahere be rooozi daram v base tipam vaghto pooool kharj mikonam,vali b bachehaye bad tip ehteram mizaram,chon toooo daneshgah hadaf dares k hame ok hastan,mehmooooni ya salon mode nis ke man b zahereshoooon deghat konam,dar rotbe aval e irane pas aghl mige k bayad bar daneshgahaye dige tarjih dade she
آقا منم شریفیم.
در مورد لباس پوشیدن بچه های شریف قبول دارم ولی خب مگه چه ایرادی داره. من خودم با دمپایی هم تو دانشگاه راه می رم. تازه کلی هم شب ها تو آزمایشگاه دانشگاه موندم که کارهام رو انجام بدم.
تازه تو شریف یک خانواده شغال هم زندگی می کنه که حرفه ای های دانشگاه شب ها دیدنش.
خلاصه جالبه ولی نمی دونم منم زیاد با بعضی از جوهاش حال نمی کنم.
سلام.دوستان کامنتای جالبی گذاشته بودن. اما بنظر من اینکه در بین شریفی ها یا پلی تکنیکی ها یا دانشگاه تهرانی هاو… ی عده باشن که کارشون فقط درس خوندن باشه چیز بدی نیست. برای اینکه کشورمون پیشرفت کنه ما به آدمایی هم نیاز داریم که خودشونو وقف علم کنن. مثه خیلی از آدمای دیگه که توی زمینه های دیگه اینکارو کردن. هر چند توی شریف بچه ها اکثرا به همه جنبه های زندگیشون توجه میکنن و معمولا تو همه ی زمینه ها با اطلاعن.
سلام بچه ها!!!من تازه مهر امسال میرم شریف!!نمیگم خوشحال نیستم.چرا هستم ولی اینکه شریفیا خاص باشن به نظرم ته خنده س!!!اخه من تو تربیت معلم حصارک جز اون دسته از بچه ها بودم که فقط شب امتحان درس میخوندم.اما خدایی واسه ارشد خوندم…این شد که قبول شدم الانم تو شکم…هنوز باورم نمیشه…اما خواستم بگم اینطوریا که میگن شریفیا خفن نیستن….
معمولا منظور از شریفی ها کساییه که رتبه کنکور لیسانسشون یکی دو رقم بیشتر نبوده
اینو خوب اومدی
چون تو شریف به دانشجوهای ارشدی که از دانشگاهای دیگه اومدن به دید شریفی نگاه نمیکنن!!!
دقیقا”
…..
فقط میخاستم بگه آره. ما هم اونجا بودیم 🙂
سلام & ممنون از اینکه سر زدید . واقعیت این است که خیلی ذوق کردم چون مدت هاست که با شما آشنایی دارم اما بهانه ای برای ارتباط وجود نداشت و به یمن این نیمچه وبلاگ میسر شد . با کمال افتخار آدرستان را در وبلاگ درج می کنم & در ضمن در راستای مطلب «این شریفیا» باید عرض کنم همه ی بچه های شریف خاصند و دستاوردشان مایه ی غبطه . در پناه خا باشید .
شریفی خوب که هنوز ایرانه کم نیست 😀
من 81 – شریف ایران – خدا کنه موندگار باشیم
در ضمن اگه شریفیا مشکل معاشرت دارند، خیلی بهتر از اینه که مشکل معاشرت نداشته باشند و در ضمن به هیچ دردی هم نخورن
شریفیا کار درستن – همین
یا حق
یه شریفی… یه شریفیه…..
با تموم اخلاقهاش
تازه کی گفته یه شریفی معاشرت بلد نیست!
سلام
جالبه! شما سال 81 کنکور دادین؟ اتفاقا من هم اون سال رتبه ام شد 16 ولی رفتم شریف!
از آشنایی با شما خوشوقتم. راستش رو بخوای من گاهی وقت ها پیرهن شلوار پارچه ای رو با کفش کتونی می پوشیدم ولی اصلا به ذهنم خطور نمی کرد که مشکل داره و ممکنه بقیه ازم ایراد بگیرن. الان هم هرچی فکر کردم ایرادی توش ندیدم.
ضمنا فکر کنم من و شما تنها 81ای هایی باشیم که رتبه مون زیر پنجاه بوده و هنوز ایرانیم.
موفق باشید
نه علی جان، اون قسمت سال 81 رو نقل قول کرده ام.
من سال 73 کنکور داده ام
چه کامنتای خوبی!=))
وای وای وای چه حرفا!!!
میدانم این مطلب را پارسال نوشتین ولی من الان در رابطه با دکتر حسابی به این وبلاگ رسیدم درهر صورت دو تا خاطره جالب از شریفی بودن می توانم تعریف کنم. نامزد یکی از اقوام همسرم به منزل ما آماده بود هم این قوم همسر و هم نامزدش هر دو در آمریکا دانشجو بودند. ازشان در مورد دانشجو های ایرانی در آمریکا پرسیدم. آقای نامزد گفت بعضی ها که فریک هستند آنها به کنار. من این لغت را خیلی شنیده بودم ولی معنی دقیقش را نمی دانستم که پرسیدم. پاسخم این بود که این بر و بچه های دانشگاه شریف دیگه. من و همسرم و فامیلش خندیدیم من لیسانسم را از دانشگاه شریف گرفته ام. فامیل همسرم گفت به شریفی ها بد نگو فلانی شریف درس خوانده. گفت نه همه شریفی ها منظورم این فیزیکی هایش هست که همیشه دارند در مورد فیزیک اتمی بحث می کنند. رشته من در شریف، فیزیک با گرایش اتمی بود. ما دیگر داشتیم از خنده روده بر می شدیم آقای نامزد حدس زد که من رشته ام چه بوده و جمله ای که گفت این بود که ولی تو که خیلی آدم معمولی هستی!!!!
پیش داوری در مورد شریفی ها حد و مرز ندارد
یک خاطره دیگر که مال من نیست ولی هم دوره ای هایم آن را تعریف می کردند. ماجرای از خیابان رد شدن یکی از دانشجو ها بود که بدون نگاه کردن به اطراف در حال خواندن کتابی پا به خیابان آزادی می گذارد که از خیابان عبور کند. راننده یکی از ماشینها که نزدیک بوده زیرش کند بعد از یک ترمز پر صدا سرش را از پنجره بیرون می کند و شروع می کند به فحش دادن دانشجو که اصلا متوجه هیچکدام نمی شود و به راهش ادامه می دهد. راننده تاکسی که شاهد ماجرا بوده از پنجره داد می زند ولش کن این یکی از خل های این دیوونه خانه است و دانشگاه را نشان می دهد.
بنده حقیر بیشتر از نصف کل کلاسها رو حتی یک جلسه هم سر کلاس نرفتم. یعنی هنوز نمیدونم کدوم تالار تشکیل میشده اصلاً. این عابر پیاده (http://mjrd.persianblog.ir) عزیز هم همینطوری ها بود. کورش علیانی (http://qbpd.blogspot.com) که معرف حضورتون هست. المپیاد ریاضی که لیسانس ریاضیش هفت سال طول کشید، از ما بدتر.
این لیست سر درازی داره اگه خواستید توی همین وبلاگستون شریفی زیاد پیدا میشه که از ترم اول درس رو بوسیده و رفته سراغ هزار جور جنگولک بازی جذاب دیگه
راستی مجله زیگزاگ فکر کنم یک کمیک استریپ راه انداخته که یکی از شخصیتهاش “یه شریفی” شاید به دردت بخوره.
من شنیده بودم همه پسرای شریفی سیگاری هستند. از بس که درساشون سخته این جوری میشن!!!!
من فقط يك شريفي درست و حسابي ديدم و اون هم تويي و هرچي شريفي ديگه ديدم فقط به درد آزمايشگاه مي خورند… يا آزمايش بكنند يا روشون آزمايش بكنند!!
اصولا شريفيا جو زده هستند و به دليل درس خواندن زياد و دور بودن از اجتماع، معاشرت كردن و زندگي كردن را بلد نيستند… و متاسفانه زندگي را فقط در علم مي بينند… ولي درس و دانشگاه فقط يك قسمت از زندگيست و خيلي جنبه هاي ديگر هم وجود دارد كه خيلي هم مهمتر از درس خواندن مي تونه باشه…
دركل آدمهاي بچسبي نيستند و مشكل زياد دارند…
بابا اینقد پشت سر ما صحبت نکنید
الان که دارم کمنتا رو می خونم دارم از خنده میمیرم
نمیدونم چی شد اینجا اومدم؛ ولی آقا یا خانم بیزی اینقد راحت استریوتایپ نکنید لطفا. . . ! والا منم شریفیم ولی زندگی رو اصلا فقط در علم نمی بینم! (البته در پول شاید 😉
یه استادی داشتیم یه بار از دانشگاه اخراج شده بود به خاطر اینکه ترم7 دوره ی لیسانسش و ترم اول دوره ی ارشد رو با هم می خوند. اون هم مخابرات. کل لیسانس تا دکتراش 7 سال شد. اسم شریف میاد یاد اون می افتم
نه! مثل اینکه واجب شد من و ابراهیم (کامنت بالایی) خاطراتمون رو بنویسیم تا ذهنیتت از شریفیا اصلاح بشه 😉
سلام
ما كه از شريفيها يا خرخون ديديم يا آدم دودر. اون هم چه دودره هايي. پروژه يه درس رو حواله ميدن به آزمايشگاه ترم بعد و ترم بعد هم آزمايشگاه رو دودر ميكنن.
ضمنا پروژه درس VHDL رو كه هيچ وقت يادم نميره.
😉
ایول! عجب چیزی یادم انداختی! یادم باشه گزارش مفصلشو بنویسم 😉
ما که از بچه های شریف شلوار پارچه ای با کفش کتونی ندیدیم! البته تصوراتی مثل زیادی خرخون بودن و سر به زیر بودن و بی توجهی و عدم اعتراض به اطرافشون و بعضی مواقع جو ناسالم رقابت توی اونجا رو از بچه ها شنیدم و بعضی هاش رو هم دیدم!
این یارو فریدون جنیدی که گفتی، خیلی آدم بی شخصیتیه! توی مراسم شب یلدای پارسال توی دانشگاه ما، شروع کرد 1.5 ساعت حرف زدن، انگار نه انگار که کلی برنامه ی دیگه هم قراره برگزار بشه! کلی هم حرف بی ربط زد پشت سر هم و خیلی هم افتخار می کرد که یکبار 4 ساعت مداوم حرف زده! در آخر اینکه، ما و خیلی های دیگه ناراضی بودیم از حرافی های ایشون و آخرسر پا شدیم و از برنامه زدیم بیرون!
در مورد فریدون جنیدی، ما هم کمی انتقاد داشتیم بهش
راستی یه حالی به وبلاگت بده، RSS که نداره، خود سایت هم هر وقت که سراغش میایم یه گیری داره 🙁
خیلیا فکر می کنن شریفی ها همشون مثل انشتین ظاهری آشفته دارن همه ضریب هوشی 220 و دائم در حال اکتشاف و علم و اینچیزا جدیدا کمی بهتر شده قدیما مثل آدم فضایی ها با اونا برخورد می شد مثل اینکه همه به امیر کبیریا به چشم زندانی های سیاسی نگاه می کنن
یک پیشداوری ذهنی که من باهاش برخورد کرده ام و فکر می کنم رفتار بعضی شریفی ها که قضیه را خیلی جدی گرفته اند در آن بی تاثیر نباشد این است که اغلب افراد فکر می کنند شریفی بودن مترادف با مغرور بودن، تبختر داشتن در روابط اجتماعی و تفاخر به عنوان شریف است. بنابراین اغلب افراد در مواجهه اول بعنوان یک مکانیزم دفاعی در مقابل چنین انتظاری انواع و اقسام ترفندها را بکار می برند. بهمین خاطر من اغلی ترجیح می دهم در برخوردها مخصوصا آشنایی اول با افراد این مطلب را عنوان نکنم. البته احساس می کنم که این پیشداوری چندان هم نا حق و بی زمینه نباشد. برخی شریفی ها (که من آنها را دسته باد داران می نامم) مقادیر زیادی باد کله دارند و حتی بقایای این باد کله را می توان در وبلاگهای شریفی های قدیمی دید. حتی برخی شریفی ها از زبان خاصی برای مکالمه استفاده می کنند که خود بازتاب دهنده این غرور بیجاست (البته به زعم من). نمونه های زیر را بیاد آورید:
– در کلاس حل تمرین: کلی فکر کردم آخر دیدم این مسئله با یه الگوریتم کاملا احمقانه حل میشه. (به عبارت کاملا احمقانه دقت کنید. پیچیده ترین و زیباترین الگوریتم ها از نظر اینها احمقانه است)
– این مکالمه را هم همین چندماه پیش در راهروی دانشکده شنیدم: کلا به نظر من میدونی…. من آدم خیلی الگوریتمیکی هستم…..در مورد خدا و اون دنیا….خوب فکر می کنم وجود اون دنیا از نظر الگوریتمی خیلی با معناست. (طرف فکر میکنه یک درس الگوریتم ها پاس کرده می تونه باهاش تحلیل متا فیزیکی بکنه)
خلاصه به نظر من این پیشداوری خیلی هم بی پایه و اساس نیست هر چند من در طول دوران تحصیل رفقای گلی در شریف داشتم که هیچ کدوم نشانی از این غرور نداشتن. همین علی آقای گنجه ای که با مطالعه هم بود و هرگز همه چیز رو با الگوریتم تحلیل نمی کرد. محمد نوشه، سعید شریفی، روزبه غفاری و خیلی های دیگه که اسماشونو الان یادم نیست. شاید باید خود ما شریفی ها دست بکار بشیم و این فضای فکری در جامعه رو کمی تعدیل کنیم.
خوب البته … من هم شریفی بد دماغ زیاد دیدم… ولی خیلی عمومیت نداره به نظرم
سلام فکر کنم که اونایی که شریف نیستن ازش بد میگن من امسال کنکورمو فقط به عشق این دانشگاه درس میخونم خود شریفیا که میگن +شریف که میگن اینه وای به حال دانشگاه های دبگه!!!+