ناصر پورپیرار چه می‌گوید؟

پیرامون ناصر پورپیرار بحث و جدل فراوان است. کسی که حوصله و وقت و اعصابش را داشته باشد می‌تواند با خواندن نوشته‌های خود پورپیرار و موافقان و مخالفانش سر در بیاورد که چه می‌گوید و چه ادعایی دارد؛ اما خواندن آن همه متن و استخراج یک تصویر کلی از جریان پورپیرار کاری نیست که انتظار داشته باشیم یک خواننده‌ی صرفا کنجکاو انجام دهد.

متن حاضر را برای کسانی نوشته‌ام که کنجکاوند بدانند قضیه‌ی پورپیرار چیست و برای ارضای این حس کنجکاوی ترجیح می‌دهند به نوشته‌ای دسترسی داشته باشند که از آن فضای متشنج و عصبیِ بحث و جدل دور باشد، از توهین و افترا خودداری کند و لحنی آرام و گزارش‌وار داشته باشد.

احتمالا کنجکاوی بیشتر دوستانی که این نوشته را می‌خوانند، با خواندن قسمت «اصل مطلب» برطرف می‌شود. ادامه‌ی متن را برای کسانی نوشته‌ام که مطالب مربوط به تاریخ و فرهنگ ایران را حرفه‌ای‌تر تعقیب می‌کنند.

اصل مطلب

اصل حرف پورپیرار این است که هخامنشیان یک قوم اسلاو بودند که به توطئه‌ی یهود به ایران و بین‌النهرین آمدند و تمام (تاکید می‌کنم تمام) ساکنان بومی ایران و بین‌النهرین را کشتند و بعد هم برگشتند به پشت کوه‌های قفقاز!

به علاوه می‌گوید که بعد از این قتل عامی که عرض شد، هیچ کس توی ایران زندگی نمی‌کرده (گفتم که همه کشته شده بودند) تا همین پانصد سال پیش که مهاجران عرب و آفریقایی از اطراف به ایران کنونی مهاجرت کردند و بدون اینکه از قبل همدیگر را بشناسند یا با هم خویشاوندی داشته باشند، ملتی را ساختند که می‌شود ایرانی‌های امروزی!

لابد از خودتان می‌پرسید به این ترتیب تکلیف وقایع تاریخی که در این ۲۰۰۰ سال افتاده چه می‌شود؟ این همه شاه و سردار و شاعر و دانشمند و نویسنده کجا می‌روند؟ این همه آثار تاریخی مربوط به دوره‌های مختلف تاریخی از کجا آمده‌اند؟ تکلیف این همه کتاب تاریخی مربوط به این دوره‌ی ایران چه می‌شود؟

پاسخ پورپیرار به پرسش شما خیلی ساده و سرراست است! می‌گوید همه‌ی این شاهان و سرداران و شاعران و دانشمندان و نویسندگان و آثار تاریخی و کتاب‌ها توسط یهود جعل شده‌اند و هدف یهود هم از این همه جعل این بوده که گناه خود در قتل عام ساکنان بومی ایران در آن زمان را منکر شود!

باورتان نمی‌شود؟ یا فکر می‌کنید من دارم در مورد ادعاهای پورپیرار اغراق می‌کنم؟ نه! واقعا اغراق نمی‌کنم! پورپیرار روی این قید «همه» تاکید دارد و برای اینکه باورتان شود منظورش از همه واقعا «همه» است در نوشته‌های مفصلی سعی می‌کند به شما بقبولاند که نه سعدی وجود داشته نه حافظ نه شهر شیراز نه اشکانیان نه ساسانیان، … نه اعراب مسلمان حمله‌ای به ایران کرده‌اند، نه مغول، نه ناصر خسرویی وجود داشته که سفری کرده باشد که سفرنامه‌ای نوشته باشد و … خلاصه تاکید دارد که «همه»ی این چیزها ناشی از «ذهن توطئه‌گر یهود» و حاصل «جعلیات ارباب کنیسه و کلیسا» است! (توجه دارید که اینجا مسیحیان هم کمی به کمک یهودیان می‌آیند 😉 )

چرا راه دور برویم؟ پورپیرار می‌گوید که زبان فارسی «اختراع» یهودیان است و اصلا برای این ساخته شده که بین امت اسلامی تفرقه بیافتد و آنها از وحدت اسلامی دور شوند!

لحن

لحن ناصر پورپیرار در نوشته‌هایش بسیار تهاجمی و توهین آمیز است. شدت توهین و تمسخر در نوشته‌های پورپیرار را می‌توان با بیانیه‌های سیاسی بعضی گروه‌های کوچک و در دست فراموشی اپوزیسیون مقایسه کرد.

این توهین‌ها و تمسخرها یک وجه عمومی دارد که خطاب آن «یهود» و کسانی است که به زعم پورپیرار به دستور یهود مستنداتی را برای تاریخ ایران جعل کرده‌اند.

علاوه بر آن وجه عمومی، پورپیرار تمام کسانی را که خدمتی به فرهنگ و تاریخ ایران کرده‌اند را با انتساب القاب زشت می‌نوازد و برایش فرقی نمی‌کند که فردی که به او توهین می‌کند کوچک است یا بزرگ، زنده است یا مرده، ایرانی است یا خارجی و …

اگر اهل مطالعه در فرهنگ و زبان و تاریخ ایران هستید، نگاهی به کتابخانه‌تان بیندازید و نام کسانی را که روی کتاب‌هایتان به عنوان نویسنده، مترجم، مصحح یا گردآوری کننده آمده است، ببینید. تقریبا همه‌ی این نام‌ها را می‌توانید در کتاب‌ها و سایت اینترنتی مربوط به پورپیرار بیابید که با القاب زشتی یاد شده‌اند.

اصلا وقتی پورپیرار به ملک‌الشعرای بهار می‌گوید: «جرثومه‌ی فرهنگی» حسابش را بکنید که با چه کسی و چه نوع لحنی سر و کار دارید.

وقتی از پورپیرار به خاطر لحنش انتقاد می‌شود، پاسخی به این مضمون می‌دهد که من یک گزارشگر یا راوی نیستم و دارم با «یک فریب و جعل تاریخی» مبارزه می‌کنم و باید لحنم همین باشد.

سطح و اعتبار علمی

خود پورپیرار در تمامی نوشته‌هایش تاکید دارد که حرف‌هایش «مستندات خدشه‌ناپذیر علمی»، «محکمات»، «ایران‌شناسی بی‌دروغ» و … است. طرفدارانش هم وی را «استاد بزرگ و دانشمند برجسته‌ی ایران جناب آقای ناصر پورپیرار» خطاب می‌کنند و اگر هم نخواهند چنین عنوان مفصلی را بکار گیرند، از ذکر پیشوند استاد غفلت نمی‌کنند.

اما کسانی که اهل خواندن مطالب علمی و نوشته‌های دانشمندان هستند، همین که با لحن پرخاشگرانه‌ی پورپیرار روبرو می‌شوند و توهین‌های وی به بزرگان ادب و فرهنگ را می‌بینند، ناخودآگاه یاد آن دو گفته‌ی سعدی می‌افتند که «مشک آن است ک
ه خود ببوید، نه آنکه عطار بگوید» و «بزرگش نخوانند اهل خرد/که نام بزرگان به زشتی برد» و بلافاصله نوشته‌های پورپیرار را از رده‌ی «علمی» خارج کرده، در رده‌های دیگری طبقه‌بندی می‌کنند.

به همین دلیل است که تا مدت‌ها پس از آنکه ناصر پورپیرار کتاب‌های اولیه‌اش را چاپ کرد، کسی حتی آنقدر آنها را جدی نگرفت که جوابیه‌ای برایش بنویسد و اولین جوابیه‌ها زمانی ظهور کردند که نوشته‌های پورپیرار به هیزم آتش تنش‌های قومی تبدیل شدند. حتی هنوز هم هیچ کدام از چهره‌های طراز اول فرهنگی حاضر نشده با پاسخ دادن به پورپیرار، خود را هم سطح او قرار دهد و جوابیه‌هایی که در سایت‌های گوناگون (و اخیرا یکی دو کتاب) می‌بینیم، حاصل تلاش آن دسته از دوستداران تاریخ و فرهنگ ایران است که هنوز نام پرآوازه‌ای در این عرصه ندارند.

به نظر من پورپیرار بطور عمدی و آگاهانه قصد دارد اطلاعات نادرستی را به دسته‌ای از خوانندگانش القا کند که از یکسو آشنایی دست اول و عمیقی با تاریخ و فرهنگ ایران ندارند و از سوی دیگر ملزومات بحث علمی و استنتاج منطقی را به خوبی نمی‌شناسند.

ناصر پورپیرار برای تحت تاثیر قرار دادن این دسته از خوانندگان، شگردهایی دارد که به آنها اشاره می‌کنم.

شگرد: کم‌اطلاعی مخاطب فرضی

نوشتن برای کسانی که آشنایی تخصصی با موضوعی ندارند، در نفس خود ایرادی ندارد، سهل است، همه‌ی رسانه‌های عمومی برای مخاطب عام می‌نویسند و سعی می‌کنند با ارائه‌ی روایت ساده و همه‌کس‌فهمی از موضوع، سطح دانش مخاطبان خود را بالا ببرند.

مشکل وقتی پیدا می‌شود که کسی روی بی‌اطلاعی مخاطبین خود حساب باز کند و بکوشد با بهره‌گیری از این بی‌اطلاعی، گزاره‌های نادرستی را به جای واقعیت به خواننده بقبولاند. چنین روشی را برخی رسانه‌های نوعا سیاسی به وضوح بکار می‌برند و شمردن چند نمونه از کاربرد آن برای هیچ کس دشوار نیست.

تصویری که عامه‌ی مردم از باستان‌شناسی دارند، چیزی شبیه به صحنه‌های کشف گنج در فیلم‌های هالیوودی است: یک عده با بیل و کلنگ به سراغ یک خرابه یا تپه می‌روند و شروع می‌کنند به کندن و بعد از مدتی چیز هیجان‌انگیزی از زیر زمین در می‌آید و افراد گروه از خوشحالی بالا و پایین می‌پرند و به این ترتیب یک چیز باستانی مهم کشف می‌شود! از این به بعد هم افراد گروه باید مواظب باشند که آنچه کشف شده دست افراد ناباب و badmanهای داستان نیافتد!

برای آنکه تصویر درستی از واقعیت باستان‌شناسی و مشقت‌های کشف یک اثر باستانی داشته باشید، باید پای صحبت یک باستان‌شناس بنشینید یا گزار‌ش‌های فصلی کاوش در سایت‌های باستانی را مطالعه کنید و ببینید که باستان‌شناس با چه دقت و وسواسی یک خرابه را می‌کاود و پس از بیرون آمدن بازمانده‌های یک ساختمان یا یک گور چه مشقت‌هایی را باید برای حفظ آن از اثر باد و باران بکشد و در این میان باید به چه استانداردهای و روش‌های سفت و سختی پایبند باشد.

شیوه‌ی کار پورپیرار در جبهه‌ی باستان‌شناسی این جور است که عکسی از مراحل کاوش یک سایت باستانی را نشان می‌دهد که خواننده‌ای که دانش باستان‌شناسی ندارد، نمی‌تواند تشخیص دهد مربوط به کدام مرحله‌ی کاوش است و قبلا چه بوده و بعدا چه خواهد شد. بعد توضیح می‌دهد که بله! خوانندگان عزیز مشاهده می‌کنند که در این صحنه فلان مزدور صهیونیزم، به دستور جاعلان بیشرم کنیسه و کلیسا در حال جعل تاریخ و گمراه کردن ساده‌لوحان و زدودن شواهد جنایات تاریخی یهود است!

بعضی از منتقدان به خود زحمت داده‌اند و به تک‌تک این ادعاها پاسخ داده‌اند و با تشریح کامل مراحلی که در کشف یک اثر باستانی طی می‌شود، توضیح داده‌اند که آن عکس مربوط به چه مرحله‌ای است و ادعای پورپیرار چرا نادرست است (مثلا اینجا را ببینید)؛ ولی شاید ناصر پورپیرار روی این نکته حساب می‌کند که خیلی از خوانندگانش حوصله جستجو و یافتن پاسخ را ندارند و همین اطلاعات عمدا گمراه‌کننده احتمالا تاثیر مورد نظر او را روی ذهن خوانندگان می‌گذارد.

در مورد متون کهن هم وضع همینطور است. گیریم اکثر کسانی که می‌توانند نوشته‌های پورپیرار را به فارسی بخوانند، حافظ را می‌شناسند و چند بیتی هم از او حفظ‌اند. اما چند نفر می‌دانند که حافظ در چه دوره‌ی نابسامانی زندگی می‌کرده و چه ابهام‌هایی در مورد وقایع تاریخی شیراز زمان حافظ وجود دارد و نسخه‌های مختلف از اشعارش با چه مرارت‌هایی نوشته شده و به دست ما رسیده و چه افراد باارزشی عمری را صرف این کرده‌اند که با مقایسه‌ی دستنویس‌های گوناگون و اشعار نقل شده از حافظ در تذکره‌های پراکنده، بفهمند که آیا فلان شعر منسوب به حافظ واقعا مال او است یا نه؟ و با چه دقت و موشکافی و تعصبی در مورد این بحث کرده‌اند که آیا «کشتی شکستگانیم» درست است یا «کشتی نشستگانیم»؟

اینطوری است که پورپیرار گوشه‌ای از بحث و جدل بین عاشقان حافظ در مورد صحت این یا آن نسخه را کاملا گزینشی نقل می‌کند، سپس با همان لحن حق به جانب و توهین‌آمیزش نتیجه می‌گیرد که بله! اصلا کسی به نام حافظ وجود نداشته و چنین کسی با دیوان اشعارش ساخته‌ی یهود است و با نقل یکی دو بیت مانند «به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید» نتیجه می‌گیرد که یهود چنین دیوانی را جعل کرده‌اند تا با قرآن مبارزه کنند!

شگرد: حاشیه به جای متن

چند وقت پیش توی بعضی وبلاگ‌ها و ایمیل‌های فورواردی، خبری نقل شده بود مبنی بر اینکه انیشتین در اواخر عمر بطور محرمانه با آیت‌الله بروجردی مکاتبه داشته و به مذهب شیعه‌ی دوازده امامی گرویده و حقانیت شیعه را در رساله‌ای نوشته که تا امروز محرمانه مانده! کمی هم چاشنی پلیسی به خبر اضافه کرده بودند که چند نفر از کسانی که از این رساله خبر داشته‌اند بطرز مشکوکی کشته شده‌اند و چه و چه …

اصلا متن خبر زار می‌زد که جعلی است ولی اگر کسی کمی هم شک داشت با یکی دو جستجوی ساده‌ی گوگلی می‌شد فهمید که جاعل خبر کسی است به اسم مستعار اسکندر فیروز در سایت Iranexperts. (الان کاربرش حذف شده)

اما با وجود اینکه خبر جعلی بود و جعلی بودن آن هم مثل روز روشن بود، بعضی وبلاگ‌های (سطح پایین) مذهبی آن را نقل کردند و هنوز می‌بینید که جریان نقل کردن آن ادامه دارد…

حالا فرض کنید کسی به هر دلیل مشکلی با تشیع داشته باشد و بیاید اصل آن متن را با آب و تاب نقل کند و با آب و تاب بیشتری دلایل نادرستی آن را شرح دهد و سپس با توجه به اینکه همه‌ی وبلاگ‌های نقل کننده، مبلغ تشیع بوده‌اند، نتیجه بگیرد که پس شیعیان چنین و چنان!

من به چنین کاری می‌گویم تکیه روی حاشیه به جای متن. (البته مطمئنم که اصطلاح بهتری دارد و ممنون می‌‌شوم اگر راهنمایی کنید).

استفاده‌ی آگاهانه یا ناآگاهانه از چنین شگردی در دعواهای ایدئولوژیک این روزها خیلی عمومیت دارد. مثلا چند سال پیش یک فتوای جعلی از یک مفتی تخیلی سعودی به زبان عربی منتشر شده بود که فوتبال حرام است و اگر می‌خواهید حلال شود باید به جای دو نیمه در سه نیمه بازی کنید و بازیکنان به جای لباس ورزشی لباس خواب بپوشند و چه و چه…! بعد از انتشار این فتوای جعلی، خیلی از سایت‌های عربی که دل خوشی از مفتیان نداشتند قضیه را نقل کردند و به مفتیان پریدند که این چه حرفی است! الان هم بعد از سه سال فتوی به فارسی ترجمه شده و بعضی سایت‌های سوپر شیعی با نقل آن نتیجه‌های عجیب و غریبی گرفته‌اند که این نشانه‌ی تلاش وهابیت برای قطع ریشه‌های اسلام است و چه و چه! (کمی مفصل‌ترش را اینجا بخوانید)

ناصر پورپیرار استاد بکارگیری آگاهانه‌ی این شگرد است! یعنی خیلی جاها نظریات بی‌پایه یا منسوخ شده یا خلاصه آنهایی که طرفداری بین ایران‌شناسان ندارد را مطرح می‌کند، بعد آنرا با همان لحنی که عرض شد نقد می‌کند، بعد هم نتیجه می‌گیرد که پس حالا که اینطور شد همه‌ی ایران‌شناسی دروغ‌ها و جعلیات یهود است!

یک نمونه‌ی خیلی واضح از این شگرد را می‌شود در داستان «قالیچه‌های پرنده» دید.

حدود سال ۸۳ خبری پیچید که کتابی در خرابه‌های الموت کشف شده که راه ساختن قالیچه‌ی پرنده را شرح می‌دهد و نویسنده‌اش فلان کس است و فلان جزئیات را هم دارد و بهمان پژوهشگر فرانسوی آن را در SOAS معرفی کرده و چه و چه! اصل خبر داد می‌زد که جعلی است و اصلا کسی که تاریخ خوانده باشد می‌داند که هلاکو قلعه‌ی الموت را آتش زد و کتابخانه‌ی آن اول از همه سوخت و کسی هم که یک بار به الموت سر زده باشد یا گزارش‌های کاوش را خوانده باشد می‌داند که هنوز کتابی در سه لایه آوار الموت پیدا نشده است (و با توجه به نشانه‌های حریق بعید است که پیدا شود). اصولا واکنش کسانی که کمی مطالعه داشتند به چنین خبری یا خنده بود یا عصبانیت!

با این وجود بعضی سایت‌ها خبر را نقل کردند و چاشنی‌هایی هم به آن اضافه کردند که «به نیاکان خود افتخار کنیم» و چه و چه. به علاوه روزنامه‌ی همشهری هم عین خبر را نقل کرد! (آن زمان محمود احمدی‌نژاد شهردار تهران و مدیر مسوول همشهری بود)

ناصر پورپیرار در نوشته‌ی مفصلی خبر همشهری را بطور کامل نقل کرده و لابلای آن با همان لحن کذایی دلایل بی‌اعتباری آن را (البته با چاشنی توطئه‌ی یهود) ذکر کرده و بعد هم نتیجه‌هایی گرفته است از آن جنس که عرض شد! و هنوز هم در نوشته‌های پورپیرار، آن قالیچه‌ی پرنده در کنار بقیه شواهد و دلایلش جای قرص و محکمی دارد!

شگرد: جعل!

این شگرد دیگر به اندازه‌ی خود تاریخ قدمت دارد و نیاز چندانی به توضیح و تشریح ندارد: فلانی در کتابش نوشته دو دوتا چهار تا، شما نقل می‌کنید که آنجا نوشته دو دوتا پنج‌تا! بعد نتیجه می‌گیرید پس حتما فلانی که می‌گوید دو دوتا پنج‌تا از عوامل یهود و صهیونیزم و استکبار جهانی است و قصد نابودی ریاضیات را دارد!

یکی از موارد آشکار این شگرد مربوط می‌شود به استفاده‌ی پورپیرار از سفرنامه‌ی نیبور.

نیبور یک یهودی اروپایی بوده که زمان اوایل حکومت کریم‌خان به ایران سفر می‌کند و سفرنامه‌ای دارد که در آن شرح بازدیدش از بوشهر، شیراز و تخت جمشید را نوشته است.

در نظر داشته باشید که چون طبق ادعای پورپیرار از زمان خشایارشا تا صفویه کسی در ایران زندگی نمی‌کرده، پس شیراز هم نمی‌تواند قدمتی داشته باشد و پورپیرار ادعا می‌کند که شیراز را اصلا کریمخان زند ساخته! از بین بناهای مشهور شیراز، دروازه قرآن معروف است به اینکه در زمان آل بویه ساخته شده و از نظر پورپیرار این قضیه قطعا جزو جعلیات یهود است.

پورپیرار در بررسی سفرنامه‌ی نیبور می‌پرسد اگر دروازه قرآنی از زمان آل بویه وجود داشته، و قاعدتا نیبور در سفر به تخت جمشید دوبار از زیر آن رد شده، چرا در نقشه‌ای که در صفحه‌ی فلان کتاب نیبور آمده هیچ نشانه‌ای از دروازه قرآن نیست؟ و چرا دروازه‌ی شمالی شیراز، دروازه اصفهان است؟ (دروازه اصفهان خیلی با دروازه قرآن فاصله دارد) اصل آن نقشه را هم اسکن کرده و بین مطالب گذاشته که دیگر جای هیچ شک و شبهه‌ای نباشد.

وقتی سراغ کتاب نیبور می‌روید و نگاهی به اصل آن نقشه می‌اندازید، می‌بینید که اتفاقا دروازه قرآن سر جای خودش است و در توضیح بناهای شیراز هم نوشته: در نقشه شماره‌ی فلان ۱- تنگ الله اکبر ۲-… (شیرازی‌ها به دروازه قرآن تنگ الله‌اکبر هم می‌گویند) و مقایسه که می‌کنید می‌بینید نقشه‌ای که در سایت آقای پورپیرار آمده کمی دستکاری شده!

کمی هم که کتاب را بیشتر ورق می‌زنید می‌بینید که نوشته قبلا دروازه‌ی شمالی شهر همان تنگ الله اکبر بوده و در زمان نادرشاه که شهر و روستاهای اطرافش ویران شده، بیشتر مردم و اعیان از شیراز کوچ کرده‌اند و دیوار و دروازه‌های فعلی را کریم‌خان زند ساخته! (این موضوع ویرانی ایران در اثر فشار جنگ‌های نادر افشار را خیلی‌ها نوشته‌اند)

چرا؟

در مورد اینکه چرا ناصر پورپیرار چنین می‌کند و انگیزه‌اش از نشر چنین مطالبی چیست، حدس‌های مختلفی زده‌اند.

با توجه به شگردهای پورپیرار، خصوصا با توجه به اینکه وی در مواردی به وضوح دست به جعل آگاهانه می‌زند، غیر ممکن است که ادعاهای او صرفا ناشی از اشتباه یا سوءتفاهم باشد.

مخالفین پورپیرار معمولا او را وابسته یا علاقمند به گروه‌های افراطی فارس‌ستیز معرفی می‌کنند. اگر به این نکته توجه کنیم که نوعا همه‌ی کسانی که به پورپیرار استناد می‌کنند و او را استاد خطاب می‌کنند، گرایش‌های تند فارس‌ستیزانه دارند، این فرضیه بی‌ربط به نظر نمی‌سد.

اما از طرف دیگر باید به این نکته هم توجه کرد که طرفداران این گونه گروه‌ها، معمولا برای پیوستن به چنین جریان‌هایی، انگیزه‌های قومی-نژادی دارند و پورپیرار که ظاهرا فارس است و در تهران به دنیا آمده و بزرگ شده و هیچ زبانی غیر از فارسی نمی‌داند، احتمالا انگیزه‌ی اولیه‌اش برای طرح چنین نظراتی، جلب توجه چنین گروه‌هایی نبوده است.

در مجموع انگیزه‌ی ناصر پورپیرار از فعالیت‌هایش، برای من مبهم است و بیشتر حدس می‌زنم پای نوعی انگیزه‌ی شخصی مثل جلب توجه و شهرت در میان باشد تا چیز دیگر.

پورپیرار و جمهوری اسلامی

ناصر پورپیرار تمام تلاش خود را کرده که شخصیت‌های مطرح سیاسی یا سازمان‌های رسمی وابسته به نظام جمهوری اسلامی او را تایید کنند یا نظراتش را بپذیرند اما ظاهرا بجز در یک مورد موفقیتی نداشته است.

البته اگر به حضور پررنگ یهودستیزی و ستایش از اسلام و اعراب در نوشته‌های پورپیرار توجه کنیم، و از طرف دیگر در نظر بگیریم که جمهوری اسلامی نوعی سرسنگینی با ایران باستان و تمدن پیش از اسلام ایرانیان دارد، ممکن تصور کنیم که پورپیرار احتمالا وابستگی یا نزدیکی با نظام حاکم ایران دارد، ولی در عمل چنین نیست.

چند نکته هست که باعث می‌شود مذهبیون به طور عام و طرفداران نظام به طور خاص علاقه‌ای به ناصر پورپیرار نداشته باشند.

نکته اول آنکه طبق فرض پورپیرار ایران به هنگام ظهور اسلام خالی از سکنه بوده است و بنابراین وی منکر بروز جنگ بین مسلمانان و ایرانیان می‌شود و ادعا می‌کند کل این داستان توطئه‌ی یهود است برای اینکه اسلام را دین شمشیر جلوه دهند! در مقابل مذهبی‌ها اعتقاد دارند که پیروزی اعراب مسلمان در مقابل پادشاهی ساسانی و فتح ایران، نوعی معجزه‌ی الهی و دلیل حقانیت دین اسلام بوده است و اصولا به این پیروزی بسیار افتخار می‌کنند.

نکته‌ی دوم این است که پورپیرار منکر وجود شخصی به نام سلمان فارسی در تاریخ است و ادعا می‌کند «فارس» و «فارسی» از ابداعات یهود در ۵۰۰ سال اخیر هستند! از آن سو شیعیان ایران به سلمان فارسی به خاطر محبوبیتش نزد پیامبر و حمایتش از امام اول شیعیان افتخار می‌کنند.

نکته‌ی سوم اینکه بعضی چهره‌های کلاسیک ادب فارسی (نوعا شاعران) محبوبیت خاصی بین مذهبیون حاکم بر ایران دارند که ناصر پورپیرار، هم خودِ این چهره‌ها و هم آثار ادبی‌شان را جعلی و ساخته‌ی دست یهود می‌داند. برای مثال حافظ برای روحانیون ایران کسی است که قرآن را به چهارده روایت می‌خواند و به همین دلیل به نوع درجه اولی از عرفان دست پیدا می‌کند که در شعر او جاری است (مثلا نگاه کنید به سخنرانی آیت الله مطهری در این مورد). در مقابل پورپیرار حافظ را یک شخصیت خیالی جعل شده توسط یهود می‌داند و از تک تک شعرهای او تفسیرهای ضد اسلامی دارد!

به هر حال تنها موفقیت پورپیرار در نزدیکی به جمهوری اسلامی، قبولاندن برخی نظراتش به یک چهره‌ی جنجالی به نام «عباس سلیمی نمین» بوده است.

اما پورپیرار به رغم تلاش‌های فراوانش، بجز جلب نظر سلیمی نمین موفقیت دیگری نداشته و نوعی سرخوردگی در جذب انقلابیون در نوشته‌های او به چشم می‌خورد.

نکته‌ی جالب در این زمینه آنکه، سخنان آیت الله خامنه‌ای در سفر اخیرش به شیراز، در تمجید از تمدن ایران به خصوص در قرون ۴ و ۵ هجری، تجلیل از حافظ و سعدی و مخصوصا سخنرانی مفصلش در کازرون در مورد مقام والای سلمان فارسی، از سوی پورپیرار کاملا نادیده گرفته شد و برخلاف رویه‌ی همیشگی که دوست دارد به هر سخن رسمی در مورد تاریخ ایران پاسخ‌های تند و تیزی بدهد، در این مورد کاملا سکوت کرد!

۷۹۹ Comments

  1. Sorush 04 دسامبر 2014
    • Sorush 04 دسامبر 2014
  2. میلاد 27 نوامبر 2014
    • فرهاد 28 نوامبر 2014
  3. يبل 05 نوامبر 2014
  4. پارسا 25 اکتبر 2014
    • س 30 اکتبر 2014
      • میلاد 27 نوامبر 2014
  5. كامران 19 اکتبر 2014
    • يبل 24 اکتبر 2014
      • میلاد 27 نوامبر 2014
    • محمد 25 اکتبر 2014
  6. علي 16 اکتبر 2014
  7. علیرضا نوراله 02 اکتبر 2014
  8. آریایی 28 سپتامبر 2014
  9. بنده ي خدا 28 سپتامبر 2014
  10. محمد 27 سپتامبر 2014
  11. بنده ي خدا 27 سپتامبر 2014
  12. پورپيرار دشمن ترك 09 سپتامبر 2014
    • علی 22 سپتامبر 2014
      • محمد 23 سپتامبر 2014
      • محمد 25 اکتبر 2014
  13. فريد 08 سپتامبر 2014
  14. آذراوغلي 05 سپتامبر 2014
    • اردبیلی 16 نوامبر 2014
      • فرهاد 27 نوامبر 2014
      • فرهاد 27 نوامبر 2014
  15. کوروش 01 سپتامبر 2014
    • علی ط 18 سپتامبر 2014
  16. ایرانی 26 آگوست 2014
    • مراد 29 آگوست 2014
      • علی ط 18 سپتامبر 2014
  17. علی ط 26 آگوست 2014
  18. علی ط 26 آگوست 2014
  19. عادله 23 آگوست 2014
    • مراد 29 آگوست 2014
  20. اردلان پارسی زبان پارسی دوست پیرپورار ستیز 20 آگوست 2014
    • انصاف 28 آگوست 2014
  21. علي 13 آگوست 2014
    • علی گنجه ای 13 آگوست 2014
    • amir amjad 26 آگوست 2014
    • مراد 29 آگوست 2014
  22. مرداویچ 07 آگوست 2014
    • amir amjad 26 آگوست 2014
  23. نیما فهیم 23 جولای 2014
  24. رضا از اردبیل 11 جولای 2014
    • سهراب 11 جولای 2014
      • علی صابری 12 جولای 2014
        • amir amjad 26 آگوست 2014
        • آذراوغلي 05 سپتامبر 2014
      • انصاف 29 آگوست 2014
        • سهراب 03 اکتبر 2014
    • انصاف 29 آگوست 2014
  25. قنبر 09 ژوئن 2014
  26. نیما 09 ژوئن 2014
    • علی گنجه ای 09 ژوئن 2014
      • مهران 09 ژوئن 2014
        • علی گنجه ای 09 ژوئن 2014
    • amir amjad 26 آگوست 2014
  27. قنبر 06 ژوئن 2014
    • علی گنجه ای 07 ژوئن 2014
  28. sasli 03 ژوئن 2014
    • علی گنجه ای 04 ژوئن 2014
      • انصاف 25 آگوست 2014
        • علی گنجه ای 26 آگوست 2014
          • انصاف 28 آگوست 2014
          • علی گنجه ای 31 آگوست 2014
        • علی ط 28 آگوست 2014
  29. هموطن 24 می 2014
  30. مرتضی 17 می 2014
    • هموطن 27 می 2014
  31. سعید 15 می 2014
    • هموطن 24 می 2014
    • هموطن 24 می 2014
    • انصاف 29 آگوست 2014
  32. خیولو 03 می 2014
    • هموطن 04 می 2014
      • انصاف 29 آگوست 2014
    • هموطن 04 می 2014
      • خیولو 04 می 2014
        • هموطن 06 می 2014
          • خیولو 07 می 2014
        • آریا 24 می 2014
          • هموطن 24 می 2014
  33. طرفدار منطق 27 آوریل 2014
    • علی گنجه ای 28 آوریل 2014
      • مهدی 30 آوریل 2014
        • علی گنجه ای 30 آوریل 2014
      • طرفدار منطق 03 می 2014
  34. نيما 25 آوریل 2014
    • مهدی 30 آوریل 2014
      • علی گنجه ای 30 آوریل 2014
      • مرتضی 17 می 2014
      • انصاف 25 آگوست 2014
  35. ایران 25 آوریل 2014
    • آریا 24 می 2014
      • انصاف 25 آگوست 2014
    • سهراب 21 ژوئن 2014
  36. حسینی 28 مارس 2014
  37. خلیج فارس 27 مارس 2014
  38. سرباز گمنام 27 مارس 2014
  39. محمد 21 مارس 2014
  40. محمد 21 مارس 2014
  41. محمد 21 مارس 2014
  42. محمد 21 مارس 2014
  43. حسینی 01 مارس 2014
  44. یک رهگذر 27 فوریه 2014
  45. محمد 19 فوریه 2014
    • sohrab 14 مارس 2014
  46. محمد 19 فوریه 2014
  47. ش.قاطانی 13 فوریه 2014
  48. دارا 31 ژانویه 2014
    • سعید 18 مارس 2014
      • سهراب 19 مارس 2014
      • دارا 11 آوریل 2014
  49. دارا 31 ژانویه 2014
  50. مهدی.. 17 ژانویه 2014
    • مهدی.. 17 ژانویه 2014
  51. مهدی.. 17 ژانویه 2014
    • علی گنجه ای 18 ژانویه 2014
      • ر وزبه 27 ژانویه 2014
  52. سهراب 16 ژانویه 2014
  53. شهرام قاطانی 02 ژانویه 2014
  54. ali 27 دسامبر 2013
  55. راحیل 26 دسامبر 2013
  56. راحیل 26 دسامبر 2013
  57. راحیل 26 دسامبر 2013
  58. سمیرا 23 دسامبر 2013
  59. partaria 19 دسامبر 2013
  60. امید 13 دسامبر 2013
  61. Tehrani 29 نوامبر 2013
    • علی گنجه ای 29 نوامبر 2013
      • Tehrani 30 نوامبر 2013
  62. طرفدار سابق 15 نوامبر 2013
    • علی گنجه ای 15 نوامبر 2013
  63. پيام 12 نوامبر 2013
    • سهراب 05 فوریه 2014
      • سعید 18 مارس 2014
        • علی گنجه ای 18 مارس 2014
        • سهراب 19 مارس 2014
  64. آيدين 09 نوامبر 2013
  65. آيدين 09 نوامبر 2013
    • علی گنجه ای 10 نوامبر 2013
  66. آيدين 09 نوامبر 2013
    • علی گنجه ای 10 نوامبر 2013
      • دانشجوی تاریخ مطالعات خلیج فارس 28 نوامبر 2013
        • دانشجوی تاریخ مطالعات خلیج فارس 01 دسامبر 2013
  67. beyanka 24 اکتبر 2013
  68. Shayan 24 اکتبر 2013
  69. mahan 20 اکتبر 2013
    • الیاس 21 اکتبر 2013
      • سعید 12 نوامبر 2013
  70. mahan 20 اکتبر 2013
    • الیاس 21 اکتبر 2013
      • beyanka 24 اکتبر 2013
        • الیاس 01 نوامبر 2013
      • دانشجوی تاریخ مطالعات خلیج فارس 28 نوامبر 2013
        • علی گنجه ای 28 نوامبر 2013
          • دانشجوی تاریخ مطالعات خلیج فارس 01 دسامبر 2013
          • علی گنجه ای 01 دسامبر 2013
          • دانشجوی تاریخ مطالعات خلیج فارس 17 دسامبر 2013
          • علی گنجه ای 17 دسامبر 2013
  71. Shayan 20 اکتبر 2013
    • الیاس 20 اکتبر 2013
      • Shayan 24 اکتبر 2013
        • الیاس 01 نوامبر 2013
  72. Shayan 20 اکتبر 2013
  73. Shayan 20 اکتبر 2013
  74. ایرانی منصف 18 اکتبر 2013
    • الیاس 20 اکتبر 2013
  75. دبانا 12 اکتبر 2013
  76. دبانا 12 اکتبر 2013
  77. فارغ التحصیل دکترای تاریخ دانشگاه جندی شاپور اهواز 27 سپتامبر 2013
    • علی گنجه ای 27 سپتامبر 2013
      • دانشجوی تاریخ مطالعات خلیج فارس 01 دسامبر 2013
        • علی گنجه ای 01 دسامبر 2013
    • mahan 20 اکتبر 2013
    • دانشجوی تاریخ مطالعات خلیج فارس 28 نوامبر 2013
  78. حسین 18 آگوست 2013
    • الیاس 21 اکتبر 2013
  79. وحید 18 آگوست 2013
  80. وحید 18 آگوست 2013
  81. حامد 09 آگوست 2013
  82. sahar 04 آگوست 2013
    • mahan 20 اکتبر 2013
  83. باران 28 جولای 2013
    • علی گنجه ای 29 جولای 2013
      • باران 31 جولای 2013
        • علی گنجه ای 31 جولای 2013
        • الیاس 20 اکتبر 2013
    • علی گنجه ای 29 جولای 2013
      • طهماسبی 21 آگوست 2013
        • علی گنجه ای 21 آگوست 2013
          • طهماسبي 22 آگوست 2013
          • علی گنجه ای 22 آگوست 2013
          • طهماسبی 22 آگوست 2013
          • علی گنجه ای 23 آگوست 2013
          • طهماسبی 22 آگوست 2013
          • طهماسبي 24 آگوست 2013
          • علی گنجه ای 24 آگوست 2013
          • دانشجوی تاریخ مطالعات خلیج فارس 17 دسامبر 2013
          • سعید 18 مارس 2014
          • علی گنجه ای 18 مارس 2014
        • الیاس 20 اکتبر 2013
          • اابراهیم 19 نوامبر 2013
      • mahan 20 اکتبر 2013
      • دانشجوی تاریخ مطالعات خلیج فارس 01 دسامبر 2013
        • علی گنجه ای 01 دسامبر 2013
    • سعید 12 نوامبر 2013
  84. ابراهیمی 18 جولای 2013
    • طهماسبی 21 آگوست 2013
      • علی گنجه ای 21 آگوست 2013
        • طهماسبي 22 آگوست 2013
          • علی گنجه ای 22 آگوست 2013
        • طهماسبي 22 آگوست 2013
          • سهراب 19 مارس 2014
          • سهراب 19 مارس 2014
  85. احمد 16 جولای 2013
    • طهماسبی 21 آگوست 2013
      • علی طهماسبی 26 آگوست 2014
  86. ليلا 09 جولای 2013
    • علی گنجه ای 09 جولای 2013
      • ساده 22 جولای 2013
      • اابراهیم 19 نوامبر 2013
        • علی گنجه ای 19 نوامبر 2013
          • اابراهیم 28 نوامبر 2013
          • علی گنجه ای 28 نوامبر 2013
    • احمد 20 جولای 2013
      • محمد 29 آگوست 2013
        • الیاس 20 اکتبر 2013
      • فارغ التحصیل دکترای تاریخ دانشگاه جندی شاپور اهواز 27 سپتامبر 2013
        • Shayan 20 اکتبر 2013
          • دانشجوی تاریخ مطالعات خلیج فارس 28 نوامبر 2013
        • الیاس 20 اکتبر 2013
      • سعید 18 مارس 2014
        • علی گنجه ای 18 مارس 2014
    • ساده 22 جولای 2013
    • mahan 20 اکتبر 2013
  87. خالد 30 ژوئن 2013
  88. صنم 13 می 2013
  89. Tehrani 28 آوریل 2013
  90. سعید طوسی 27 آوریل 2013
    • علی گنجه ای 28 آوریل 2013
      • سعید طوسی 28 آوریل 2013
        • علی گنجه ای 29 آوریل 2013
      • پویا 01 جولای 2013
        • علی گنجه ای 02 جولای 2013
  91. یک نفر 26 آوریل 2013
  92. سعید طوسی 11 آوریل 2013
    • علی گنجه ای 12 آوریل 2013
  93. علی مدبر 10 آوریل 2013
    • علی گنجه ای 11 آوریل 2013
      • آیبارس 14 آوریل 2013
        • علی گنجه ای 14 آوریل 2013
          • علی مدبر 17 آوریل 2013
          • علی گنجه ای 18 آوریل 2013
          • رامین 15 می 2013
  94. وسف 02 آوریل 2013
  95. امیر اصلان 18 مارس 2013
    • علی گنجه ای 19 مارس 2013
  96. آریلا محمدی 14 ژانویه 2013
    • امیر اصلان 18 مارس 2013
  97. سینا 10 ژانویه 2013
  98. خوروش(کوروش کومیر) 07 ژانویه 2013
    • علی گنجه ای 07 ژانویه 2013
  99. b-h 30 دسامبر 2012
    • محمد 07 ژانویه 2013
  100. hasan moahmmadi 07 دسامبر 2012
    • ali 19 ژانویه 2013
  101. عماد 30 نوامبر 2012
    • امیر اصلان 18 مارس 2013
  102. امین 18 نوامبر 2012
    • Shayan 20 اکتبر 2013
  103. ye irani 07 نوامبر 2012
  104. علی 05 اکتبر 2012
  105. namaki 04 اکتبر 2012
  106. علیرضا 21 سپتامبر 2012
    • علی گنجه ای 21 سپتامبر 2012
  107. علیرضا 21 سپتامبر 2012
  108. علیرضا 21 سپتامبر 2012
  109. علیرضا 21 سپتامبر 2012
  110. کوروش 13 سپتامبر 2012
    • naser 15 سپتامبر 2012
  111. رضا 13 سپتامبر 2012
    • علی گنجه ای 13 سپتامبر 2012
      • رضا 15 سپتامبر 2012
        • علی گنجه ای 15 سپتامبر 2012
          • orhan 20 ژوئن 2013
          • علی گنجه ای 23 ژوئن 2013
        • عباس 19 نوامبر 2012
          • علی گنجه ای 20 نوامبر 2012
          • عباس 20 نوامبر 2012
          • علی گنجه ای 20 نوامبر 2012
          • عباس 20 نوامبر 2012
      • امیر اصلان 18 مارس 2013
  112. عادل 06 سپتامبر 2012
  113. سارا 25 آگوست 2012
    • علی گنجه ای 25 آگوست 2012
    • CHANQiZ 02 ژانویه 2013
  114. انوشیروان 23 آگوست 2012
    • محمد رضا 20 سپتامبر 2012
      • سایه 24 ژوئن 2013
  115. یوسف 09 آگوست 2012
    • محمد رضا 08 اکتبر 2012
      • kavir 21 اکتبر 2012
      • سایه 24 ژوئن 2013
  116. رامین 06 آگوست 2012
    • علی گنجه ای 06 آگوست 2012
      • قاسم 10 سپتامبر 2012
  117. یاشار 03 آگوست 2012
    • محمد امین 02 سپتامبر 2012
  118. یوسف 27 جولای 2012
  119. حسین غلامپور 26 جولای 2012
  120. یوسف 20 جولای 2012
  121. یوسف 20 جولای 2012
  122. وحید 17 جولای 2012
  123. sam 03 جولای 2012
  124. مهدی 30 ژوئن 2012
    • علی گنجه ای 01 جولای 2012
  125. علی 28 ژوئن 2012
    • سایه 24 ژوئن 2013
  126. آرش 27 ژوئن 2012
  127. علي تبريزي 14 ژوئن 2012
    • aydin 23 ژوئن 2012
      • امین 03 جولای 2012
        • CHANQiZ 02 ژانویه 2013
    • fakhi 23 ژانویه 2013
  128. هلن 13 ژوئن 2012
    • mohsen 04 اکتبر 2012
  129. محمد حسن 08 ژوئن 2012
    • خلیل 23 ژوئن 2012
    • علی 05 اکتبر 2012
      • CHANQiZ 02 ژانویه 2013
  130. جعفر 31 می 2012
  131. جعفر 31 می 2012
  132. حسین عالشی 26 می 2012
  133. احمد 25 می 2012
    • جعفر 31 می 2012
  134. مهدی 25 می 2012
  135. يماني 25 می 2012
    • سایه 24 ژوئن 2013
  136. ali 25 می 2012
    • کمال 04 ژوئن 2012
    • ایران 25 ژوئن 2012
      • مسعود 25 ژوئن 2012
        • sami 08 سپتامبر 2012
        • fakhi 23 ژانویه 2013
    • نصراصفهانی 12 اکتبر 2012
    • حمید 08 دسامبر 2012
      • naser 24 ژانویه 2013
        • علی گنجه ای 24 ژانویه 2013
          • naser 24 ژانویه 2013
          • علی گنجه ای 24 ژانویه 2013
          • naser 25 ژانویه 2013
          • علی گنجه ای 25 ژانویه 2013
          • naser 25 ژانویه 2013
          • علی گنجه ای 25 ژانویه 2013
  137. حسین عالشی 24 می 2012
  138. آکرونیس 13 می 2012
  139. اردوی سورا آناهیتا 02 می 2012
  140. آسمان 26 آوریل 2012
  141. توران 12 آوریل 2012
  142. حسین عالشی 11 آوریل 2012
  143. مریم 10 آوریل 2012
  144. behnam 31 مارس 2012
  145. امیررضا 30 مارس 2012
  146. behnam 30 مارس 2012
  147. موحا پسر آذری بایگان 30 مارس 2012
  148. ayda 29 مارس 2012
  149. بهمن 28 مارس 2012
    • حقیقت پنهان 30 مارس 2012
    • behnam 31 مارس 2012
      • مرتضی سلمانی مرادی 04 آوریل 2012
      • حقیقت پنهان 22 آوریل 2012
        • حقیقت پنهان 25 آوریل 2012
  150. حقیقت پنهان 23 مارس 2012
  151. بهمن 22 مارس 2012
  152. سیامک 17 مارس 2012
    • بهمن 22 مارس 2012
      • محسن 07 آوریل 2012
  153. aa 15 مارس 2012
  154. همایون 14 مارس 2012
    • بهمن 22 مارس 2012
  155. ناصر 09 مارس 2012
  156. فخرالدین 04 مارس 2012
    • علی گنجه ای 05 مارس 2012
  157. پیمان 01 مارس 2012
  158. ناظر 21 فوریه 2012
    • علی گنجه ای 21 فوریه 2012
  159. ناظر 21 فوریه 2012
    • علی گنجه ای 21 فوریه 2012
  160. کامران 09 فوریه 2012
    • علی گنجه ای 09 فوریه 2012
      • کامران 09 فوریه 2012
        • علی گنجه ای 09 فوریه 2012
        • فیرا 19 فوریه 2012
    • مرتضی سلمانی مرادی 04 آوریل 2012
  161. آکرونیس 07 فوریه 2012
    • علی گنجه ای 07 فوریه 2012
    • عباس 07 فوریه 2012
      • علی گنجه ای 07 فوریه 2012
        • عباس 07 فوریه 2012
          • علی گنجه ای 07 فوریه 2012
          • عباس 07 فوریه 2012
          • علی گنجه ای 07 فوریه 2012
    • امین ح.ب 21 فوریه 2012
  162. احمدی 31 ژانویه 2012
  163. امیرخان 29 ژانویه 2012
    • امیرخان 29 ژانویه 2012
    • عباس 01 فوریه 2012
      • علی گنجه ای 01 فوریه 2012
        • عباس 01 فوریه 2012
          • علی گنجه ای 01 فوریه 2012
          • عباس 02 فوریه 2012
          • علی گنجه ای 02 فوریه 2012
          • عباس 03 فوریه 2012
          • علی گنجه ای 03 فوریه 2012
          • عباس 03 فوریه 2012
    • امين 12 فوریه 2012
      • علی گنجه ای 13 فوریه 2012
        • امین 16 فوریه 2012
          • علی گنجه ای 16 فوریه 2012
          • مرتضی سلمانی مرادی 04 آوریل 2012
  164. سیامک 25 ژانویه 2012
  165. سياوش 25 ژانویه 2012
    • علی گنجه ای 25 ژانویه 2012
  166. بهزاد 24 ژانویه 2012
  167. سیامک 20 ژانویه 2012
  168. سیامک 20 ژانویه 2012
    • علی گنجه ای 20 ژانویه 2012
      • سیامک 20 ژانویه 2012
        • سیامک 20 ژانویه 2012
        • عباس 22 ژانویه 2012
          • علی گنجه ای 22 ژانویه 2012
          • عباس 23 ژانویه 2012
          • علی گنجه ای 23 ژانویه 2012
          • عباس 23 ژانویه 2012
          • علی گنجه ای 23 ژانویه 2012
          • داريوش 03 آوریل 2013
  169. سیامک 17 ژانویه 2012
    • عباس 17 ژانویه 2012
      • علی گنجه ای 17 ژانویه 2012
        • عباس 17 ژانویه 2012
          • علی گنجه ای 17 ژانویه 2012
          • عباس 17 ژانویه 2012
  170. اویس حسن پور 15 ژانویه 2012
  171. عباس 13 ژانویه 2012
    • علی گنجه ای 13 ژانویه 2012
      • عباس 13 ژانویه 2012
  172. عباس 13 ژانویه 2012
    • علی گنجه ای 13 ژانویه 2012
      • عباس 13 ژانویه 2012
        • علی گنجه ای 13 ژانویه 2012
          • عباس 13 ژانویه 2012
          • علی گنجه ای 13 ژانویه 2012
          • امین 16 فوریه 2012
          • علی گنجه ای 16 فوریه 2012
  173. ایرانی 08 ژانویه 2012
  174. ایرانی پاک 07 ژانویه 2012
    • علی گنجه ای 07 ژانویه 2012
    • بیطرف 09 فوریه 2012
  175. مهزیار 05 ژانویه 2012
  176. سمانه 25 دسامبر 2011
    • علی گنجه ای 25 دسامبر 2011
      • عباس 15 ژانویه 2012
        • علی گنجه ای 15 ژانویه 2012
          • عباس 15 ژانویه 2012
      • امين 12 فوریه 2012
        • علی گنجه ای 13 فوریه 2012
          • امین 16 فوریه 2012
          • علی گنجه ای 16 فوریه 2012
    • کیان 16 مارس 2012
  177. سیامک 16 دسامبر 2011
    • سعید 17 دسامبر 2011
      • سیامک 18 دسامبر 2011
        • سیامک 23 دسامبر 2011
  178. سیامک 05 دسامبر 2011
    • عباس 15 ژانویه 2012
      • سیامک 15 ژانویه 2012
        • عباس 15 ژانویه 2012
          • سیامک 16 ژانویه 2012
          • عباس 17 ژانویه 2012
  179. سعید 03 دسامبر 2011
    • علی 15 دسامبر 2011