قدیمیها وقتی میخواهند بگویند «برو پی کارت» میگویند «جُلّ و پلاست را جمع کن». خوب من زمان کودکی جُل دیدهام که روستاییها روی خر و قاطرشان میانداختند و پلاس هم میدانم که چیست و میتوانم تصور کنم که به آدم مزاحمی که جل و پلاسش را جای نامناسبی پهن کرده میگفتهاند که جمع کند و برود.
اما یکی دوبار از آدمهای خیلی قدیمی (آنهایی که مثلا زمان کودکی من 80 سال را شیرین داشتهاند) شنیده بودم که «قُبُل منقلات» را جمع کن! (خوانده میشود qobol-manqal). این یکی از معماهای ذهن من بود که این دیگر چه جور چیزی است. جالب است که هیچکس از اطرافیانم هم نمیدانست که این دیگر چه جور چیزی است. سهل است، خیلیها اسمش را هم نشنیده بودند.
در گشت و گذار در موزهی مردمشناسی کاخ گلستان، بالاخره این معمای چندین و چند سالهی ذهن من هم حل شد و فهمیدم که ظاهرا قبلمنقل چیزی است شبیه دو ساک نهچندانبزرگ متصل به هم!
(انعکاس نور در شیشه ویترین، عکس را خراب کرده. ولی قبل منقل همان دو استوانه درداری است که با یک تکه چرم به هم وصل شده اند)
با سلام
ديشب در محفل علمي بحث قبل منقل بود مه مشتاق به سرچ آن شدم…
دوستان قبل منقل همانطور كه در عكس هست وسيله اي بوده است كه بر گردن شتر جمازه سوار ميكردند.
شتر جمازه بر خلاف اطلاعات موجود شتري است كه از نوجواني! تحت تربيت واقع ميشده و پا را از بقل بر ميدارد فلذا حركت كشتي وار ساير اشتر هارو ندارد.
به طوري كه بر شتر جمازه پخت و پز ميكردند ! و اگر ظرف آبي را برآن ميگذاشتند نمي ريخت…
حال چه ربطي به بحث علمي ما داشت؟!!
اينكه شبهه اي در مورد اربعين سيد و سالار شهيدان مي اندازند كه چطور ممكن است كاروان ده روزه از دمشق به كربلا برگردد، جواب اين است كه شتر جمازه بوده … و سرعت آن بيش از ٦٠ كيلومتر است
ایرانیان در هنگام سواری و مسافرت نیز از این كار فارغ نبودند، و رنج سفر را با كشیدن قلیان بر خود آسان میكردند. معمولاً وقتی یكی از بزرگان به سفر میرفت همراه با سایر خدمه او، خدمتگزار مخصوصی نیز دستگاه (قبل منقل) را با اسب حمل میكرد. (تصویر شماره 3)
در این دستگاه لوازم مربوط به قلیان حمل میكردند، و در ضمن ظرف مخصوصی كه در آن آتش را در حال اشتعال حفظ میكرد، با خود همراه داشت. وقتی كه ارباب میخواست قلیان بكشد او قلیان را آماده ساخته و در دست خود میگرفت، و نی پیچ را به دست ارباب میداد، تا به آسانی به كشیدن قلیان مشغول شود.
پسرم به اطلاعت برسانم که اصطلاح قبل منقل زیاد هم قدیمی نیست و در برخی شهرها مثل قم هنوز هم استعمال می شود. اما من هم منشا آن را نمی دانستم و جالب بود برام.
البته یک اصطلاح مترادف لاتی نیز برای این منظور وجود دارد. میگن کس و کونت را جمع کن برو.
یک اصطلاح مودبانه هم وجود دارد که می گوید کیف و کفشتو جمع کن برو.
سلام می ارزد نگاهی به دهخدا بیاندازید. فرهنگ معین هم بخاطر شباهت بسیارش کمک خوبی است. از
لغت نامه دهخدا خوبیش این است که منبعش را ذکر می کند مانند:
(فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ) : یابویی که علاوه بر من ، قبل منقل و آبداری و خرت و پرت من هم در ترک بندیش بود. (ترجمه ٔ حاجی بابای اصفهانی چ تهران ص 12).
می توان نتیجه گرفت که وسیله خرجین مانند تصویر را اگر به این نام می خوانند نوعی نام مجازی است و مورد استعمال “قبل منقل” در فارسی گسترده تر است. یادآوری که اصل عبارت از عربی است به معنی: پیش از نقل و انتقال. = مقدمات سفر…
ممنونم که نوشته های من را اینقدر با دقت و نکته به نکته میخوانید. راستش بعضی وقتها که میخواهم چیزی بنویسم، سعی میکنم حدس بزنم نظر شما در مورد آن چه خواهد بود و همیشه منتظرم که با نکته های شما غافلگیر و هیجانزده شوم
آيا بازي كودكانه ي اتل متل كه كردي آن مي شود هكل مكل با اين وسيله ارتباطي داشته است ؟ انسان را به تفكر وا مي دارد !
من این اصطلاحو شنیده بودم!
فک کنم مینداختن پشت خر!
اونوقت اینها رو از وسطشون که به هم وصل شده اند، می انداخته اند روی شونه هاشون؟ روی دوش آدم یا حیوان؟
ولی چقدر جادار و بزرگ بوده.
فکر میکنم مینداختن روی گردن حیوون زبون بسته
oqol-manqol هم همینه یا فرق می کنه یا اصلا همچین چیزی نداریم؟ مادربزرگم بعضی وقتا این و میگه
نمیدونم من نشنیدم. این که تو میگی خوش آوا تره به نظرم